English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
guard house پاسدارخانه
guard house پاسگاه
Other Matches
guard نگهبانی دادن
guard پاسداری دادن
guard پاییدن پاسداری کردن
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
guard محافظت کردن
guard پناه
guard نرده حفافتی
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard گارد
guard پاسبان مستحفظ
guard پاسدار
guard نگهبان
off ones guard غافل
guard حفافت کردن
off-guard درانتظارپیشامدبد
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard محافظه کار سیاسی
off guard <idiom> غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
right guard نگهبانراست
guard محافظ
guard صفحه محافظ روکش محافظ
guard روکش کشیدن
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard حالت دفاعی شمشیرباز
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard watch
off ones guard بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
guard محافظ گارد
on guard گاردگرفتن
on ones guard موافب
on ones guard متوجه
on ones guard درپاسگاه
to keep guard موافب
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
to be on guard بودن احتیاط کردن
on guard بحالت محافظ باش
out guard گشتی
out guard گشتی صحرایی
to be on guard موافب
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
on guard بحالت گارد
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to keep guard بودن احتیاط کردن
on guard نگهبان
on guard هشیار
on guard درسرنگهبانی
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
on guard گارد گرفتن
on guard اماده برای دفاع باشید
tendon guard محافظزردپی
snow guard محافظبرف
wind guard محافظباد
overhead guard حافظبالایسر
on guard line خطحافظ
neck guard حافظگردن
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
left guard محافظچپ
key guard راهنمایکلید
guard ship ship mission active
double guard دفاع با دو دست
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
eye guard حافظچشم
body guard نگهبان
body guard موکب
coast guard گارد کرانه
color guard گارد پرچم
guard dog سگنگهبان
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard's van کالسکهنگهبانقطار
color guard پاسدار پرچم
cable guard نگهدارنده کابل
bumper guard سپر ماشین
body guard هنگ ویژه
trigger guard حافظماشه
toe guard حافظانگشتان
custodial guard گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
to guard against danger مواظب خطر بودن
clothing guard حافظپارچه
guard of honour گارداحترام
guard of honour پاسدار تشریفاتی
guard of honor پاسدار تشریفات
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard of honor گارد احترام
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard band بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard band باند نگهبان
guard assembly محفظه
guard plank تخته محافظ
guard post پایه نگهبان
guard rail جان پناه
chin guard حافظچانه
breech guard حافظتهساز
blade guard تیغهلبه
escort guard گارد محافظ
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
face guard ماسک محافظ
to nount guard به نگهبانی رفتن
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
guard signal علامت نگهبان
guard room پاسدارخانه
fire guard پیش بخاری
guard rail نرده دست انداز راه پله
flag guard گارد پرچم
flag guard نگهبان پرچم
flank guard پهلودار
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
plane guard ناو نجات
memory guard نگهبان حافظه
safe guard حفافت
seaman guard گارد دریایی
rear guard نیروی عقب دار
guard dog سگ پلیس
guard dog سگ نگهبان
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
shin guard ساقبند
skate guard پرش روی تیغه اسکیت
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
sergeant of the guard گروهبان پاسدار
main guard پست نگهبانی اصلی
safe guard نگهداری
road guard پلیس راه
mud guard گلگیر
plane guard ناوگارد نجات
praetorian guard گارد ویژه
radio guard نگهبان بی سیم
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
picket guard پاسبان اردوگاه
picket guard دژبان
rat guard موش بند
rat guard صفحه مانع ورودموش
rear guard عقب دار
open guard گارد باز
officer of the guard افسر گارد احترام
fire guard حائل اتش
point guard موقعیت گارد
national guard گارد ملی
road guard ژاندارم
border guard پلیس مرزبانی
splash guard گلگیر
life guard نگهبان
knuckle guard انگلیسی
knuckle guard کارد
advance guard پیش قراول
armed guard گارد مسلح
bumper guard روکش سپر
advance guard پیش لشکر پاسدار
advance guard پیشرو
advance guard طلایه
air guard پاسور هوایی
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
air guard گشتی هوایی
state guard ارتش ایالتی
interior guard نگهبان داخلی
guard-rails نرده
stand guard نگهبانی دادن
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
state guard نیروی نظامی ایالتی
guard-rail نرده
life guard هنگ ویژه
life guard گارد
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
front mud guard گلگیر جلوی اتومبیل
To be caught by surprise . To be off ones guard . غافلگیر شدن
body guard moulding قالبحفافتیبدنه
upper blade guard حافظتیغهبالایی
coast guard officer افسر گارد کرانه
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
lower blade guard حافظتیغهپایینی
lower guard retracting lever سطحانقباضحافظتحتانی
house to let خانه اجارهای
the house over the way خانه روبرو
own a house خانهای دارم
own a house دارای خانهای هستم
necessary house خصوصی
house of d. زندان موقتی
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
house of d. توقیف گاه
necessary house خلوت
her house خانه اش
to keep house خانه نشین شدن
her house خانه ان زن
to keep house خانه داری کردن
keep house در خانه ماندن
keep house خانه داری کردن
house to get خانه اجارهای
necessary house محرمانه
necessary house نهانی
necessary house محرم
to let a house خانهای را اجاره دادن
He came out of the house. از منزل درآمد
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com