Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
Other Matches
to mount somebody
با کسی مقاربت جنسی کردن
[اصطلاح رکیک]
[اصطلاح روزمره]
mount
مقر
mount
قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount
سکو
mount
سوار شدن قله برامدگی
mount
اسب مسابقه با سوارکار مانت
mount
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount
محکم کردن
mount
پایه
mount
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount
عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mount
ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
mount
پایه نصب
mount
مرکوب
mount
:کوه
mount
تپه
mount
:بالارفتن
mount
سوار شدن بر
mount
بلند شدن
mount
زیادشدن
mount
بالغ شدن بر
mount
سوار کردن
mount
سوارشدن
mount
پایه قاب عکس
mount
مقوای عکس
mount
صعود ترفیع
mount
نصب کردن
mount
صعودکردن
horseshoe mount
پایهنعلیشکل
engine mount
پایه موتور
lens mount
دهانهلنز
slide mount
شیشهرویاسلاید
artillery mount
قنداق توپخانه
artillery mount
سکوی نصب
artillery mount
سکوی توپخانه
pier mount
پایه نصب ستونهای ساختمانی
bayonet mount
سنجاقیکهبراینصبقسمتهایمختلفبکارمیرود
quadrant mount
مقر تراز ربعی توپ
quadrant mount
پایه دستگاه تراز توپ
skate mount
رینگ و پایه مسلسل
skate mount
پایه دوار مسلسل روی خودرو
pier mount
پایه نصب
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
on guard
اماده برای دفاع باشید
on guard
گارد گرفتن
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
off ones guard
بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard
درسرنگهبانی
on guard
هشیار
to be on guard
موافب
on guard
گاردگرفتن
off ones guard
غافل
to keep guard
بودن احتیاط کردن
to keep guard
موافب
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard
بودن احتیاط کردن
on guard
بحالت گارد
on guard
بحالت محافظ باش
on guard
نگهبان
right guard
نگهبانراست
off-guard
درانتظارپیشامدبد
guard
نگهبان
guard
watch
guard
حفافت کردن
guard
محافظ گارد
guard
گارد
guard
نگهبانی دادن
guard
پاسداری دادن
guard
پاییدن پاسداری کردن
guard
محافظت کردن نگهبانی کردن
guard
حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard
پناه
guard
نرده حفافتی
guard
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard
پاسبان مستحفظ
guard
پاسدار
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
on ones guard
متوجه
on ones guard
درپاسگاه
out guard
گشتی
out guard
گشتی صحرایی
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
on ones guard
موافب
old guard
محافظه کار سیاسی
guard
محافظ
guard
صفحه محافظ روکش محافظ
on guard
<idiom>
آگاه ،بادقت
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard
روکش کشیدن
off guard
<idiom>
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard
محافظت کردن
point guard
موقعیت گارد
road guard
ژاندارم
road guard
پلیس راه
safe guard
نگهداری
rear guard
نیروی عقب دار
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
rear guard
عقب دار
rat guard
صفحه مانع ورودموش
plane guard
ناوگارد نجات
plane guard
ناو نجات
praetorian guard
گارد ویژه
radio guard
نگهبان بی سیم
radio guard
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard
موش بند
picket guard
دژبان
picket guard
پاسبان اردوگاه
safe guard
حفافت
seaman guard
گارد دریایی
on guard line
خطحافظ
overhead guard
حافظبالایسر
snow guard
محافظبرف
tendon guard
محافظزردپی
toe guard
حافظانگشتان
trigger guard
حافظماشه
wind guard
محافظباد
guard dog
سگنگهبان
guard's van
کالسکهنگهبانقطار
border guard
پلیس مرزبانی
guard dog
سگ نگهبان
guard dog
سگ پلیس
neck guard
حافظگردن
left guard
محافظچپ
key guard
راهنمایکلید
sergeant of the guard
گروهبان نگهبان
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
splash guard
گلگیر
stand guard
نگهبانی دادن
state guard
نیروی نظامی ایالتی
state guard
ارتش ایالتی
to guard against danger
مواظب خطر بودن
to nount guard
به نگهبانی رفتن
to relieve guard
نگهبان راعوض کردن
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
blade guard
تیغهلبه
breech guard
حافظتهساز
chin guard
حافظچانه
clothing guard
حافظپارچه
eye guard
حافظچشم
shin guard
ساقبند
guard-rail
ریل نگهدار حائل ریل
color guard
پاسدار پرچم
custodial guard
گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard
دفاع با دو دست
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
escort guard
گارد محافظ
escort guard
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
fire guard
پیش بخاری
fire guard
حائل اتش
flag guard
گارد پرچم
flag guard
نگهبان پرچم
flank guard
پهلودار
guard ship
ship mission active
gear guard
جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard assembly
محفظه
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
color guard
گارد پرچم
coast guard
گارد کرانه
guard-rail
نرده
guard-rails
ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails
نرده
advance guard
پیش قراول
advance guard
پیش لشکر پاسدار
advance guard
پیشرو
advance guard
طلایه
air guard
پاسور هوایی
air guard
گشتی هوایی
armed guard
گارد مسلح
body guard
نگهبان
body guard
موکب
body guard
هنگ ویژه
bumper guard
سپر ماشین
bumper guard
روکش سپر
cable guard
نگهدارنده کابل
guard band
باند نگهبان
guard band
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard room
پاسدارخانه
guard signal
علامت نگهبان
interior guard
نگهبان داخلی
knuckle guard
کارد
life guard
نگهبان
life guard
گارد
life guard
هنگ ویژه
main guard
پست نگهبانی اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
memory guard
نگهبان حافظه
mud guard
گلگیر
national guard
گارد ملی
obstruction guard
میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
officer of the guard
افسر گارد احترام
face guard
ماسک محافظ
open guard
گارد باز
guard rail
نرده دست انداز راه پله
guard rail
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
guard of honor
گارد احترام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com