Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
half-life
نیمه عمر در هسته شناسی
half-life
نیم عمر
Other Matches
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
half life period
تناوب یا دوره نیم عمر
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself.
زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
i thank you be half of
از طرف ... تشکر می کنم
right half
نیمهراست
half in half out
دو پشتک به عقب با نیم وارو
half way
واقع در نیمه راه
half and half
بالمناصفه
half and half
نصفانصف
to go off half
بی گدارباب زدن
to go off half
بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
second half
نیمه دوم
outside half
هافبک کناری
ones better half
زن
half way
نیمه راه
one is half of two
یکی نیمی است از دو
one half of
یک نصف
one half of
نیمی از
half a d.
نیم دو جین
half a d.
شش تا
one's better half
زن بطور کنایه
half
بطور ناقص
half
کارتن با طول نصفه
half
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
half
نصف
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
half
نیمه نخست
half
یکی از دو بخش معادل
first half
نیمه نخست
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
half
شریک ناقص
half
طرف
half
نیمی
half
سو
half
نیم
half
نصفه
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
half
ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
half moon
هلالی
half mad
خل
half length
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
half mad
اندکی دیوانه
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
half loaded
سلاح نیمه خرج گذاری شده
half loaded
سلاح نیمه پر
half pint
کوچولو
half length
نصف درازا
half made
اندکی دیوانه
half made
نیم دیوانه
half pay
حقوق ناتمام
half pay
حق انتظار خدمت
half pay
حق مستمری
half penny
سکه نیم پنی
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half pint
کوچک
half reaction
نیم واکنش
half relief
نیم برجسته
half round
نیم گرد
half round
نیم دایره
half round
گج بری نیم گرد
half pace
سکو
half pace
تخت گاه
half pace
شاه نشین
half mast
نیم افراشتگی
half mast
نیم افراشتن
half mast
نیم افراشته
half mast
نیم افراشتگی پرچم
half mast
نیم افراشتن پرچم
half moon
نصفه ماه
half moon
تربیع اول وثانی زن قحبه
half moon
هرچیزهلالی شکل
half nephew
پسرنابرادری
half nephew
پسرناخواهری
half of my time
نیمی ازوقت من
half seas over
مست خراب
half column
نیم ستون
half duplex
نیم دو رشتهای
half eagle
سکه زر پنج دلاری
half evergreen
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
half face
نیمرخ
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
half faced
نیمرخ
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
half faced
دارای صورت لاغر
half duplex
پروتکل کامل یکسو
half dome
نیم گنبد
half dollar
سکه سیمین نیم دلاری
half column
شبه ستون
half court
زمین سرویس
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
half crown
سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
half dead
نیم جان
half deck
نیمه پل
half deck
پل فرعی
half dime
سکه پنج سنتی
half faced
نیمه کاره
half century
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
half hose
جوراب مردانه
half duplex
یک طرفه
half hour
نیم ساعت
half hour
03 دقیقه
half fare
نیم بهاء
half knot
نیم گره
half knot
گره خفتی
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
half hitching
نیم خفت زدن
half hitch
نیم خفت
half hitch
نیم گره
half fare
نصف قیمت
half hard
نیم سخت
half hearted
مردد
half hearted
از روی دودلی
half hearted
از روی بی علاقگی
half heartedness
عدم خلوص
half heartedness
بی میلی سردی
half hitch
گره نیم خفت
half length
نیم پیکر
it is half cooked
نیم پخته است
half-timbered
نیمه چوبی
centre half
نیمهمیانی
fly half
نیمهپرتابمرتفعتوپ
half barb
پیکاننصفه
half-figure
پیکره انتهایی
half handle
نیمدسته
half indexing
فهرستسازینیمه
half-glasses
عینک یک چشمی
half-side
نصفیکطرف
to see with half an eye
ازگوشه چشم دیدن
to meet half way
درنیمه راه کسی را دیدن یابرخورد کردن
it is not half bad
هیچ بد نیست
it is not half bad
انجا بداست
lap half
پیوند نیم نیم
meet half way
مدارا کردن
meet half way
مصالحه کردن سازش کردن
of half blood
ناتنی
one and half pass
یک و نیم گذری
right half back
نگهبان راست
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
half-slip
زیرداخلی
left half
نیمهچپ
for half board
برای نیم پانسیون
for half board
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
half price
نصف قیمت
Give me half
[some of it]
of it!
نصف آن
[یکخورده از آن]
را به من بده!
half-bat
آجر نیمه
half-column
نیمه ستون
half-moon
سنگر نیم هلالی
half-pace
شاه نشین نیم گرد
meet someone half-way
<idiom>
به توافق رسیدن با کسی
six of one and half-a-dozen of the other
<idiom>
دوقلو بودن
half board
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
half-day
کارنیمروز
half-price
نیمبها
half-term
تعطیلیبینترم
He is only half a man .
مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
go off half-cocked
<idiom>
صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
half-baked
<idiom>
احمق
half the battle
<idiom>
قسمت بزرگیاز کار
have half a mind
<idiom>
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
half-timbering
ساختمان نیمه چوبی
half seas over
پاتیل
half staff
نیم افراشته
half step
نیم قدم
half step
نیم گام
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
half tide
حالت وسط جزر ومد
half timber
الوار کوتاه
half timber
ساخته شده از الوار کوتاه
half time
نصف وقت
half time
نیم وقت
half sovereign
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
half sole
نیم تخت زدن
half section
نیم برش
half section
نیم مقطع
half shadow
نیم سایه
half sidestep
روش صعود با اسکی گام به گام
half sister
خواهر ناتنی
half slip
ژوپن
half slip
زیر پیراهنی
half sole
نیم تخت
half sole
نیم تخت انداختن
half time
نیمه بازی
half timer
شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
half volley
ضربه بلافاصله پس ازتماس توپ با سطح
half way houses
خانههای امادگی
half width
نیم پهنا
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
half word
نیم کلمه
half yearly
شش ماهه
half yearly
نیم ساله
he did half swear
سخت سوگندیادکردن
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
half volley
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
half view
نیم نما
half tone
نیم پرده
half tone
رنگ متوسط سایه رنگ
half tone
سایه روشن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com