English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English Persian
halt instruction دستورالعمل توقف
Other Matches
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt معمولا با روشهای خارجی
halt متوقف کردن
halt متوقف شدن
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt فرآیند را متوقف میکند.
halt دستوری در برنامه که در حین اجرا
halt مکث
halt درنگ
halt سکته ایست کردن
halt ایست
halt مکث کردن لنگیدن
halt توقف
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt راحت باش کردن
halt متوقف
dead halt توقف مطلق
halt back میان بازی کن
To come to a halt(standstI'll). ازحرکت ایستادن.
nonprogrammed halt توقف برنامه ریزی نشده
grind to a halt <idiom>
end of page halt ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
Halt den Mund! <idiom> خفه شو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt's Maul! [umgangssprachlich] <idiom> خفه شو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Mund! <idiom> دهنت رو ببند! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
drop dead halt توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
Halt's Maul! [umgangssprachlich] <idiom> دهنت رو ببند! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Mund! <idiom> زر زر نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt's Maul! [umgangssprachlich] <idiom> قدقد نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Mund! <idiom> قدقد نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt's Maul! [umgangssprachlich] <idiom> ببند اون گاله رو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Mund! <idiom> ببند اون گاله رو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt's Maul! [umgangssprachlich] <idiom> زر زر نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Rand! [umgangssprachlich] <idiom> دهنت رو ببند! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Rand! [umgangssprachlich] <idiom> قدقد نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Rand! [umgangssprachlich] <idiom> خفه شو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Rand! [umgangssprachlich] <idiom> زر زر نکن! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
Halt den Rand! [umgangssprachlich] <idiom> ببند اون گاله رو! [اصطلاح روزمره] [اصطلاح رکیک]
no op instruction دستورالعمل بی اثر
I/O instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
instruction دستور کار
instruction راهنمایی
instruction دستوره
instruction کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction مقرر
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction اموزش
instruction درس
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction دستورالعمل
instruction دستور عمل
instruction راهنمایی کردن
instruction تعلیم
instruction دستور
instruction cycle چرخه دستورالعمل
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
instruction code کددستورالعمل
instruction code رمز دستورالعمل
individualized instruction اموزش انفرادی
stop instruction دستورالعمل توقف
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction drawings نقشههای تفضیلی اجرائی
waste instruction دستوری که عملی انجام نمیدهد.
repetition instruction دستورالعمل تکرار
restart instruction دستور المل بازاغازی
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
three address instruction دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
transfer instruction دستور العمل انتقال
two address instruction دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
two address instruction قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
unmodified instruction دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
pseudo instruction شبه دستورالعمل
four address instruction دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
call instruction دستورالعمل فراخوانی
branch instruction دستورالعمل انشعاب
macro instruction درشت دستور
arithmetic instruction دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic instruction دستورالعمل حسابی
actual instruction دستور العمل واقعی
computerized instruction اموزش کامپیوتری
conditional instruction دستورالعمل شرطی
four address instruction دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
forwarding instruction دستورات حمل
entry instruction دستورالعمل دخول
dummy instruction دستورالعمل ساختگی
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
decision instruction دستورالعمل تصمیم
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
current instruction دستورالعمل جاری
laying instruction دستور نصب
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
macro instruction درشت دستورالعمل
micro instruction ریز دستورالعمل
instruction set مجموعه دستورالعمل
mounting instruction دستور نصب
mounting instruction مقررات نصب
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
n address instruction دستور العمل با N نشانی
n plus one address instruction دستوری که از
n plus one address instruction آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
next instruction register ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
no operation instruction OPERATION NO
no operation instruction دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
instruction for assembly مقررات نصب
instruction time زمان دستورالعمل
jump instruction دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
letter of instruction دستورالعمل انجام کار
logic instruction دستورالعمل منطقی
logical instruction دستورالعمل منطقی
looping instruction دستورالعمل حلقه زنی
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
machine instruction دستورالعمل ماشین
instruction word کلمه دستورالعمل
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
instruction film فیلم درسی
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
program of instruction برنامه تدریس
programmed instruction اموزش برنامهای
instruction lookahead پیش بینی دستورالعمل
programmed instruction دستورالعمل برنامه ریزی شده
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
pull instruction دستورالعمل بازیابی
push instruction دستورالعمل نشاندن
quasi instruction شبه دستورالعمل
instruction length طول دستورالعمل
instruction foramt قالب دستورالعمل
religious instruction اموزش دینی
remedial instruction اموزش ترمیمی
repetition instruction دستوالعمل تکرار
program of instruction برنامه اموزش
privileged instruction دستورالعمل ممتاز
operating instruction مقررات کار
operating instruction دستور کار
one address instruction دستورالعمل یک ادرسه
pause instruction دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
instruction pipeline کانال اطلاعات
instruction mix اختلاط دستورالعمل
null instruction دستورالعمل پوچ
instruction film فیلم اموزشی
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
instruction material مواد درسی
instruction register ثبات دستورالعمل
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
input/output instruction دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
instruction control unit واحد کنترل دستورالعمل
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
signal operation instruction دستور کار مخابرات
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
computer managed instruction اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer aided instruction learning computeraugmented
machine instruction set مجموعه دستورالعمل ماشین
complex instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
reduced instruction set computer کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
writable instruction set computer طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
reduced instruction set computer طرح CPU که مجموعه دستورات
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com