Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
handling bridge
پل بار
Search result with all words
material handling bridge
پل بارگیری
material handling bridge
پل باربری
Other Matches
handling
دست به دست کردن
handling
جابجایی
handling
خطای دست
handling
بررسی
handling
لمس
handling
رسیدگی
handling
دستکاری کردن
handling
کار کردن با
handling
اداره
handling of goods
جابجایی کالا
string handling
بکارگیری رشته
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
ship handling
مانور با کشتی
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
claims handling
رسیدگی به شکایات
data handling
داده گردانی
handling equipment
تجهیزات بار
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
handling of goods
جابجایی امتعه
file handling
پرونده گردانی
exception handling
استثنا گردانی
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
materials handling
جابجایی مواد
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
automatic data handling
سیستم مبادله خودکاراطلاعات
stock handling cost
هزینه جابجایی موجودی
material handling crane
جراثقال انتقال بار
fuel handling sequence
سکونساستعمالسوخت
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
bridge
پل
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
جسر
bridge
برامدگی بینی
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
بازی ورق
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
پل فرماندهی کشتی
bridge
پل زدن
bridge
اتصال دادن
bridge
پل ساختن
bridge
پل فرماندهی
bridge
compassplatform : syn
pontoon bridge
پل موقت
pontoon bridge
پل شناور قایقی
railroad bridge
پل راه اهن
railway bridge
پل راه اهن
ribbon bridge
پل تاشونده
lattice bridge
پل شبکهای
rise of a bridge
خیز طاق پل
road bridge
پل راه
road bridge
راه پل
road bridge
پل خیابان
ribbon bridge
پل کرکرهای
oxygen bridge
پل اکسیژنی
operating bridge
پل کارگاهی
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
lifting bridge
پل بالارو
lever bridge
پل بالا رو
measuring bridge
پل اندازه گیری
lever bridge
پل باز شو
lattice bridge
پل نردهای
irish bridge
پل ایرلندی
irish bridge
ابنمای مغروق
irish bridge
پل مغروق
irish bridge
اب نما
loading bridge
پل بارگیری
magnetic bridge
پل مغناطیسی
navigating bridge
پل ناوبری
natural bridge
پل طبیعی
movable bridge
پل بازشو
movable bridge
پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge
پل متحرک
maxwell m l bridge
پل ماکسول
maxwell bridge
پل اندازه گیری ماکسول
magnetic bridge
پل رلوکتانس
inductance bridge
پل اندوکتیویته
cross that bridge when you come to it
<idiom>
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
lift bridge
پلبالارو
compass bridge
قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose
برآمدگیبینی
bridge assembly
برآمدگیسیمها
beam bridge
پلمیلهای
bass bridge
پایهباس
arch bridge
پلقوسدار
wien bridge
پل وین
wheatstone bridge
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
portal bridge
پلدروازهای
through arch bridge
پلکمانسراسری
transporter bridge
پلانتقال
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
lattic-bridge
پل نرده ای
bridge finance
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge
<idiom>
همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
treble bridge
پلصدایزیر
weigh bridge
قپان تخت قنطار کش
weatstone bridge
پل ویتستن
truss bridge
پل اسکلت فلزی
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge
پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge
پل الواری
slab bridge
پل تاوه
slab bridge
پل دالو
skew bridge
پل کج
signal bridge
پل مخابرات ناو
signal bridge
پل مخابره ناو
swing bridge
پل گردان
swing bridge
پل نوسان دار
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
truss bridge
پل خرپایی
truss bridge
پل با تیر مشبک
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge
پل پایه خرپایی
treadway bridge
پل دوخطه
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge
چشمه یا دهانه پل
the pier of a bridge
پایه پل
the instability of a bridge
نا استواری پل
salt bridge
پل نمک
clapper bridge
پل سنگی
canal bridge
پل کیالی
canal bridge
پل کانال
bridge shoe
زیره پل
bridge shoe
پاشنه
bridge shoe
پاشنه پل
bridge seat
پاشنه پل
bridge seat
تکیه گاه
bridge rectifier
یکسوکننده بریج
bridge rectifier
یکسو کننده پلوار
cantilever bridge
پل معلق
cantilever bridge
پل قپانی
cantilever bridge
ستون پل
chain bridge
پل معلق
chain bridge
پل زنجیری
suspension bridge
پل معلق
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge
پل کنسول
cantilever bridge
پل طرهای
cantilever bridge
پل بازودار
cantilever bridge
پایه پل
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier
پایه پل
bridge escape
فرار از پل
bascule bridge
پل باسکولی
bascule bridge
پل قپانی
bascule bridge
پل متحرک
bailey bridge
پل متحرک وموقتی
suspension bridge
پل اویزان
asses bridge
قضیه حماریه
arched bridge
پل قوسی
arched bridge
پل کمانهای
bascule bridge
پل بازشو
bascule bridge
پل بازشونده
bridge deck
بدنه پل
bridge circuit
مدار پلوار
bridge carriageway
شوسه پل
bridge building
پل سازی
bridge head
سر پل ساحلی
bridge head
سر پل
bascule bridge
پل اهرمی
bascule bridge
پل متحرک باسکولی
conductivity bridge
پل برق رسانایی
impedance bridge
پل امپدانس
floating bridge
پل متحرک موقتی
girder bridge
پل بیلی متوسط
flumed bridge
پل تنگ کننده معبر اب
flying bridge
پل موقتی
flying bridge
پل شناور
flying bridge
پل هوایی
foot bridge
پل پیاده رو
pedestrian bridge
پل پیاده رو
gap bridge
گلویی ماشین تراش
girder bridge
پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge
پل پوتری
impedance bridge
پل اندازه گیری مقاومت
girder bridge
پل تیر حمالی
heydweiler bridge
پل هایدویلر
highway bridge
راپل
floating bridge
پل شناور
float bridge
پل شناور
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
fixed bridge
پل ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
deck of a bridge
کف پل
flag bridge
پل تیمساران
flag bridge
پل پرچم
draw bridge
پل کششی
deck of a bridge
صفحه پل
decade bridge
پل دهگانه
container-loading bridge
پلورودبستههابهکشتی
deck arch bridge
پلمنحنی
slide wire bridge
پل ویتستن لغزان
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
jack knife bridge
پل متحرک تاشو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com