English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
harder سخت
harder سفت
harder دشوار
harder مشکل شدید
harder قوی
harder سخت گیر نامطبوع
harder زمخت
harder خسیس درمضیقه
harder بشدت
harder بسرعت
harder مستقیما درمسیر موردنظر
harder مدل کامپیوتر با دیسک سخت
harder تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
harder متن چاپ شدن یا کپی اطلاعات در سیستم یا کامپیوتر به صورت خوانا.
harder خطای موقت در سیستم
harder خطا
harder که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد
harder دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
harder سخت در مقابل نرم
harder که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
Other Matches
You wI'll fail unless you work harder . موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com