Dictiornary-Farsi | harmonic selective ringing | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 74 (5 milliseconds)

English	Persian
harmonic selective ringing	تلفن اختصاصی همساز


Other Matches

ringing	حلقوی شدن
ringing the changes	ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
ringing the changes	کف زنی
manual ringing	زنگ دستی
machine ringing	زنگ ماشینی
bell-ringing	بهصدادرآوردنناقوسکلیسا
My ears are ringing .	گوشم صدا می کند
The phone is ringing .	تلفن زنگ می زند
would you mind ringing	اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
bell ringing transformer	مبدل زنگ اخبار
ringing volume control	کنترلصدایرنگ
Somebody is ringing the door bell.	یکنفر دارد زنگ دررامی زند
harmonic mean	اعداد متقابل
harmonic	سازگار
harmonic	هماهنگ
harmonic	همساز
harmonic	هارمونیک
harmonic mean	میانگین همساز
harmonic	هم اهنگ موزون
harmonic	متوازن
harmonic	هماهنگ همساز
harmonic wave	موج هارمونیک
harmonic proportion	طبقه بندی متناسب
harmonic motion	الحان مرکب
harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion	حرکت هماهنگ
harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ
harmonic vibration	ارتعاش هماهنگ
harmonic wave	موج هماهنگ
harmonic distortion	اغتشاش هارمونیک
harmonic analysis	تحلیل توافقی یاتصاعدتوافقی
harmonic division	طبقه بندی متناسب
harmonic content	مانده هارمونیک
selective	دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selective	مبنی بر انتخاب
selective	انتخاب کننده
selective	گزینشی
selective	گزیده انتخابی
selective	گزیننده
selective	انتخابی
selective	قابل انتخاب
selective	برگزیننده
selective	مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selective	نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
selective	آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective	بهگزین
simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
damped harmonic motion	حرکت هماهنگ میرا
damped harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ میرا
free harmonic vibration	ارتعاش هارمونیک ازاد
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
relative harmonic content	مانده نسبی
selective calling	فراخوانی گزیده
selective signalling	ارتباط مخصوص
selective trace	ردیابی گزیده
selective attention	دقت انتخابی
selective access	دستیابی گزیده
selective admission	پذیرش انتخابی
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
selective quenching	سردکنندگی ناحیهای
selective dump	روگرفت گزیده
selective erosion	فرسایش انتخابی
selective forgetting	فراموشی انتخابی
selective hardening	سخت گردانی انتخابی
selective breeding	تخم کشی انتخابی
selective listing	سیاهه برداری گزیده
selective perception	ادراک انتخابی
selective process	فرایند گزینشی
selective inattention	عدم توجه انتخابی
frequency selective amplifier	تقویت کننده سلکتیو فرکانس
selective ion electrode	الکترود یون گزین
selective distribution system	پخش گزینشی
selective clock stetching	تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم