Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 94 (6 milliseconds)
English	Persian
hasty crossing	عبور تعجیلی از رودخانه
Other Matches
over hasty	عجول
over hasty	تند
over hasty	پر شتاب
hasty	عجولانه فوری
hasty	تعجیلی
hasty	با عجله
hasty	زودرس
hasty	دست پاچه تند
hasty	شتاب زده
hasty	عجول
hasty defense	دفاع تعجیلی
hasty breaching	نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
in a hasty manner	باشتاب
in a hasty manner	تند
hasty sling	حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
hasty pudding	خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
crossing over	تبادل ژنی
crossing out	قلم خوردگی
crossing	نقطه تلاقی دوراهی
crossing	نقطه تقاطع
crossing	مسیررژه
crossing	رژه رونده
crossing	هدف عبورکننده در مسیر رژه
crossing	دوراهی
crossing	عبور
crossing	محل تقاطع
crossing	گذرگاه
crossing the t	قطع کردن راه ستون دشمن
wading crossing	عبور از پایاب
street crossing	چهارراه
street crossing	تقاطع
ford crossing	تقاطع جاده با مجاری ابگذر
occupation crossing	پل محلی
crossing area	منطقه عبور
occupation crossing	پل اختصاصی
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
pelican crossing	دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
zebra crossing	خط عابر پیاده
criss-crossing	به طور ضربدر
criss-crossing	یکوری
criss-crossing	کج
criss-crossing	بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing	دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing	همبر کردن
criss-crossing	چلیپایی کردن
criss-crossing	با ضربدر مشخص کردن
criss-crossing	برخورد
criss-crossing	سوتفاهم
criss-crossing	سردرگمی
criss-crossing	طرحچلیپایی
criss-crossing	امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing	همبر
criss-crossing	پایی
How long does the crossing take?	چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
forced crossing	عبور اجباری از رودخانه
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
grade crossing	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing	تقاطع راه اهن
grade crossing	تقاطع شاهراه
level crossing	محل تقاطع دو خط راه اهن
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	محل برخورد دو خط
crossing points	نقطه تلاقی
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point	محل برخورد دو خط
crossing point	نقطه تلاقی
double-crossing	دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing	نارو زدن
level crossing	گذر همتراز
cart crossing	گذرگاه ارابه
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
flank crossing	عبوراز جناح دشمن
flank crossing	دور زدن جناح دشمن
deliberate crossing	عبور با فرصت از رودخانه
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
crossing the line	عبور از خط استوا
crossing the line	عبور از استوا
crossing target	هدفهای متحرک عرضی
crossing target	هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing target	هدف متحرک
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
crossing line	خط تقاطع
crossing plane	سطح تقاطع
crossing site	محل عبور اجباری
crossing site	محل گذار
crossing site	محل پایاب
level crossing	گذرگاه همکف
heading crossing angle	زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
crossing barrier mechanism	قالبفلزی
level crossing bell	زنگخطعبور
level crossing sign	علامتخطعبور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com