English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English Persian
hatch cover درب دهلیز
hatch cover درپوش دوردریچه
Other Matches
He has read the book from cover to cover . کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
hatch way دریچه نصف در
hatch دریچه
hatch روزنه
hatch way روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
hatch اندیشیدن
hatch پختن
hatch ایجادکردن
hatch تخم گذاشتن
hatch نصفه در روی تخم نشستن
hatch تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatch جوجه گیر ی
hatch دریچه مخصوص از عرشه به کابین یا انبار
hatch نتیجه خط انداختن
hatch دهلیز
hatch هاشور زدن
hatch درامد
booby hatch تیمارستان
hatch coaming دیواره دور دریچه
booby hatch نوانخانه دیوانگان
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
hatch beam ستون دریچه
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
cross hatch هاشور متقاطع
escape hatch دریچه فرار
hatch coaming زهواردور دریچه
hatch list لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
to hatch a conspiracy against somebody مخالف کسی دسیسه کردن
to hatch out [egg] بیرون آمدن جوجه [از تخم]
tank hatch دریچهمخزن
to hatch a plot توط ئه کردن
to hatch a plot دوزوکلک چیدن
cross hatch هاشور افقی
cover all بارانی یا روپوش
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
take cover جان پناه گرفتن
from cover to cover ازاغازتا انجام کتاب
cover all رولباسی
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
under cover <idiom> پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
take cover حفاظ گرفتن
under cover سربسته درپاکت
to cover in پرکردن
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
to cover up پوشاندن
to cover up پیچیدن
to cover in پوشاندن
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover روپوش
cover اماده شدن برای دریافت توپ
cover بازی دفاعی
cover بسته بندی
cover سرپوش
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover مخفی در بر گرفتن
cover نگهبان بگوش
cover تامین زیان و خسارات بیمه
cover تامین
cover سطح برف
cover حاوی بودن درپوش
cover حایل شدن
cover سقف زدن
cover روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover جلد سرپوش
cover اختفاء
cover بوته زار پناهگاه شکار
cover مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover امادگی
cover اماده برای برگرداندن توپ
cover انجام دادن
cover جلد
cover پوشش
cover up در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up در لاک دفاعی فرورفتن
cover تامین کردن
cover طی کردن
cover پنهان کردن
cover جلد کردن
cover رویه لفاف
cover پاکت
cover حفاظ
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover پوشاندن
protective cover پوشش حفافتی
saddle cover غاشیه
to cover much ground وسیع بودن
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
radiator cover روکش رادیاتور
saddle cover زین پیچ
to cover much ground جامع بودن
protective cover روپوش حفاظ
protective cover روکش محافظ
saddle cover زین پوش
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
to cover one's nakedness ستر عورت کردن
pan cover پوششکنه
seat cover پوششصندلی
sliding cover پوششمتحرک
speaker cover پوششصدا
valve cover روپوشسرپاپ
duvet cover روپوشقابلشستشو
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
head cover محافظسر
bed cover روتختی
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover قالیچه زیر زین اسب
pillow cover ستونمخروطی
mattress cover گردنبندبلندمهمانی
lever cover پوششدربازکن
toilet cover رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no ضمن نامه شماره
cover girl زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl ستارهی روی جلد
cover girls زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls ستارهی روی جلد
first-day cover پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover پوششباطری
filter cover پوششفیلتر
glass cover پوشششیشهای
loose cover روکش
protective cover جان پناه دفاعی
base cover عکس برداری اولیه
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover an angle زاویهای را بستن
cover and concealment پوشش و اختفاء
cover drive ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note بیمه نامه موقت
cover note گواهی بیمه نامه
cover note گواهی پوشش بیمه
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover plate صفحه سرپوش
cover plate پشت بندصفحه بست
cover point عضو دفاع نزدیک
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
contingency cover بیمه حمل احتیاطی
basic cover عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover سرپوش باتری
binding cover پوشش تعهد شده
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
air cover پوشش هوایی
cell cover درپوش باتری
cloud cover غلظت ابر اتمی
cloud cover سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover پوشش ستون
communication cover پوشش مخابراتی
comparative cover پوشش نسبی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
concrete cover پوشش بتنی روی فولاد
cover shame عذر
cover shame بهانه
open cover بیمه نامه باز
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover پوشش هواپیماهای جنگنده
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
overhead cover حفاظ بالای سر
fire cover پوشش اتش
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
hub cover قالپاق چرخ
ice cover یخپوش
insurance cover پوشش بیمه
magneto cover سرپوش مگنت
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover بازیگر بل گیر
depleted cover پوشش کاسته شده
dust cover سرپوش غبارگیر
piston cover کف پیستون
depleted cover پوشش کاهسته
piston cover پوشش پیستون
to cover much ground رسابودن
cover-ups در لاک دفاعی فرورفتن
dish cover سرپوش
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
can not judge a book by its cover <idiom> [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
perforated cover plates صفحات مشبک
cheque book cover پوششدفترچهچک
his hat cover his fanily خودش است و کلاهش
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
under cover of frind ship بعنوان دوستی
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
They escaped under cover of darkness. درتاریکی شب فرار کردند
perforated cover plates صفحات سوراخدار
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
To cover (traverse)long distances. مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . عیب پوشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com