English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English Persian
haul distance فاصله حمل
Search result with all words
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
Other Matches
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul حمل ونقل
haul همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul حمل کردن کشش
haul هل دادن
to haul یدک کشیدن
haul کشیدن
over haul تعمیر اساسی
to haul up برای بازخواست صداکردن بازخواست کردن از
haul heave-in
haul مسافت حمل
haul خط سیر
haul تغییر مسیر قایق
haul یدک کشیدن
haul out خارج شدن از صورت بندی
haul down فرمان پرچم را پایین بکشید
to haul over the coals سخت مواخذه کردن
to haul over the coals عیب گرفتن از
short-haul خط سیر کوتاه
short-haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
to haul upon the wind سرکشتی رانزدیک تربه جهت وزش بادقراردادن
short haul خط سیر کوتاه
short haul کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
to haul at a rope طنابیراکشیدن
to haul a ship بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
long haul دور برد
haul defilade تا ارتفاع لوله پشت سنگر
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
long haul دور
line haul کشیدن نخ در شروع ماهیگیری
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
line haul خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
long haul خط سیر بلند
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
haul defilade تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
pully haul بزور کشیدن
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long haul network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
known distance مسافت معلوم
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to keep one's distance اشنایی نکردن
known distance فاصله معلوم
to keep one's distance کناره گیری کردن
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
to keep one's distance دوری جستن
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
distance فاصله
distance مسیر مسابقه
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance بعد
distance مسافت
distance دوری
distance بعد دورکردن
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
distance برد سلاح
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
offset distance فاصله برون محوری
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
to step a distance قدم کردن
polar distance فاصله قطبی
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance زمان عبور ستون
distance scale مقیاسمسافت
distance post قرارگاهمحلمسابقه
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
zenith distance ارتفاع راس القدم
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
weaving distance طول تقاطع
unit distance با فاصله واحد
training distance مسافت تمرین
supporting distance مسافت پشتیبانی
social distance فاصله اجتماعی
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
safe distance فاصله بی خطر
safe distance مسافت امن اطراف مین
shouting distance فاصله صدا رس
sight distance مسافت دید
sight distance فاصله دید
sight distance طول دید
signal distance فاصله علامتی
distance travelled مقدارطیشده
skip distance خیز موج
long distance راه دور
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
angular distance فاصله زاویهای
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
buffer distance محوطه امنیت
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers طول دوران
distance line طناب تنظیم فاصله
distance man دونده استقامت
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
air distance مسافت هوایی
long distance از راه دور
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance دارای مسافت زیاد
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت دور
long-distance راه دور
long-distance از راه دور
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance دارای مسافت دور
long distance ازراه دور تلفن کردن
distance light نورافکن
linear distance خط هوایی
distance runner دونده استقامت
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
distance line طناب نگهدارنده ناوها
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
ecological distance فاصله بوم شناختی
f. distance or length فاصله کانونی
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
image distance عرض تصویر
focal distance فاصله کانونی
frequency distance فاصله فرکانس
distance wadding لایی جازم
distance wadding لایی
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
distance protection وسیله حفافت فاصله
distance meter فاصله سنج
distance meter بعد سنج
internuclear distance فاصله بین هستهای
distance vision دید دوربرد
distance receptor گیرنده دوربرد
long distance reception دریافت دور
long distance supply تغذیه مسافت دور
long distance line خط ارتباطی
total stopping distance طول ایست کامل
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
fixed distance marking خطمقطعثابت
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
half-distance line خطنیمفاصله
long distance cable کابل ارتباطی
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
overtaking sight distance طول دید
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
stopping sight distance فاصله دید ایست
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com