English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (7 milliseconds)
English Persian
he has a rushing business کارش خوب گرفته است کارش خیلی رونق دارد
Other Matches
rushing نی بوریا
rushing برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing هجوم بردن
rushing جویبار
rushing جوی
rushing ازدحام مردم
rushing حرکت شدید
rushing حمله یورش
rushing جزئی
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing یورش کردن
rushing حمله کردن هجوم با عجله
business like منظم
business like عملی
business name اسم تجارتی
Anyway it is none of his business. تازه اصلابه او مربوط نیست
do business معامله کردن
he had no business to حقی نداشت که
business like مرتب
he was p in his business کارو
he was p in his business خوب بود کارش رونق گرفته بود
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
that business does not p به منتظرشدنش می ارزد صبرکردنش ارزش دارد
to do business کاسبی کردن
to go away [off] on business به سفر تجاری رفتن
to get down to business کار و بار را شروع کردن [اصطلاح روزمره]
business <adj.> بازرگانی
business <adj.> تجارتی
business <adj.> تجاری
to get down to business به کار اصلی پرداختن [اصطلاح روزمره]
None of your business. [این] به شما مربوط نیست.
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
to do business معامله کردن
what is your business here کار شما اینجا چیست
How is business ? How is everything? کار وبارها چطوره ؟
To go about ones business. پی کار خود رفتن
I mean business. I mean it. شوخی نمی کنم جدی می گویم
What is it to me?it is none of my business. به من چه؟
To go about ones business. دنبال کار خود رفتن
I cant do business with him . با او معامله ام نمی شود
mean business <idiom> جدی بودن
business سوداگری
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
business کسب و کار
business که باعث میشود یک تجارت کار باشد
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
business داد و ستد تجارتخانه
business دادوستد
business کسب و کار بازرگانی
business موسسه بازرگانی
business شرکت
business کسب
business کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business خرید یا فروش
business کار و کسب
business حرفه
business شرکت تجاری
business موضوع تجارت
business دادوستد کاسبی
business بنگاه
business تجارت
Our business has become tangled up. کارمان پیچ خورده است
monkey business کچلک بازی
big business واحد تجاری بزرگ
He put me out of business. مرا از کسب وکاسبی انداخت
show business حرفهی هنرپیشگی و نمایش
He is well versed in business . درامور با زرگانی کاملا" وارد است
I am minding my own business. کاری بکار کسی ندارم
transport business تجارت حمل و نقل
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
What work do you do ? what is your business ? کارتان چیست ؟
show business نمایشگری
He has no business to interfere. بیخود می کند دخالت می کند
monkey business <idiom> شوخی کردن
carrying business تجارت حمل و نقل
relating to business <adj.> تجاری
relating to business <adj.> بازرگانی
relating to business <adj.> تجارتی
line of business حرفه
line of business پیشه
transport business صنعت حمل و نقل
monkey business <idiom> دوز وکلک ،حقه باز
business group شرکت سهامی [شرکت]
to go away on a business trip به سفر تجاری رفتن
business park [ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
initiated into business دست اندرکار
carrying business صنعت حمل و نقل
line of business شاخه پیشه
business activity فعالیت بازرگانی
business depression کسادی کار کسادی سوداگری
business law حقوق تجارت
business depression بحران کسب و کار
business cycle معادل cycle trade
business man ادم کاسب
business matters مسائل کسبی
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business prosperty رونق سوداگری
business prosperty رونق کسب و کار
business software نرم افزارهای تجاری
business transaction داد و ستد بازرگانی
business mechines ماشینهای تجاری
business union اتحادیه بازرگانی
business inventories موجودی تجاری
business income درامد خالص تجارتی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
business economics علم اقتصاد کسب و کار
business enterprise بنگاه بازرگانی
business enterprise بنگاه تجاری
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
business failure شکست تجاری
business firms بنگاههای انتقاعی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business goods کالای تولیدی
business graphics گرافیکهای تجاری
business hours ساعت اداری
business hours ساعت کاری
butchery business گوشت فروشی
carry on business داد و ستد کردن
small business تجارتوشرکتکوچککهتعدادکارمندانآنزیادنیست
mind your own business درفکر کار خودت باش
business cycle دور اقتصادی
man of business وکیل گماشته
he prospered in his business در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
business cycle دور تجاری
business cycle دور بازرگانی
hours of business ساعتهای کاری
business combination ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
business failure ناکامی تجاری
business cycle دور کسب وکار
graphics, business گرافیک
one who transacts business with another معامل
business cycle دور فعالیت بازرگانی
graphics, business تجارت
he prospered in his business کارش بالا گرفت
international business machine corporation
head of business firm رئیس تجارتخانه
business type operation عملیات تجارتی
business type operation عملیات کامپیوتری
international business machine IB
He is completely absorbed by his business. کاملاجذب کارش است
net business saving پس انداز خالص شرکتها
land office business کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
business data processing داده پردازی تجاری
to hold a share in a business در شرکتی سهمی داشتن
mail order business کسب و کار مکاتبهای
Why did you give away your business patern ? چرا شریک خودت را لو دادی ؟
small business computer کامپیوتر کوچک تجاری
common business oreinted language زبان با گرایش متداول تجاری
What advice would you give to someone starting up in business? چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
Trade ( business ) is slack this week . این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
Beat it !Buzz off! Mind your own business. برو کشکت را بساب
My trip to Europe was business and pleasure combined . سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
to put one's affairs in order [to settle one's business] تکلیف کار خود را روشن کردن
Lets talk business. Lets talk turkey. بی تعارف وجدی حرف بزنیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com