Dictiornary-Farsi | he means mischief | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 90 (6 milliseconds)

English	Persian
he means mischief	مقصودش شیطنت
he means mischief	است


Other Matches

the mischief of it is that'	خرابی ان اینست که
mischief	بدسگالی
to get [be] up to mischief	در چیزی دو به هم زدن
mischief	اذیت شیطنت
to get [be] up to mischief	شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
mischief	شرارت
mischief	موذیگری
to make mischief	دو بهم زنی کردن
public mischief	جرم علیه جامعه
out of pure mischief	تنها از روی بدجنسی
mischief making	منافق
mischief making	دوبهم زن
he was prone to mischief	است
he intends mischief	قصدش اذیت است
he intends mischief	مقصودش شیطنت است
public mischief	جرمی که مضر به حال جامعه باشد
he was prone to mischief	برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
to make mischief	نفاق انداختن
mischief maker	دو بهم زن
Sedition and mischief.	فتنه وفساد
mischief is brewing	شیطنتی در پس پرده است
mischief-makers	دو بهم زن
mischief-maker	دو بهم زن
To make mischief. To stir up trouble.	شرراه انداختن
i do not know what he means	نمیدانم مقصودش چیست
by all means <adv.>	قطعا
How . In what way. By what means.	چطور؟
not even by [not even through] [not even by means of ]	نه حتی به وسیله [به طریق]
means are not a	وسایل فراهم نیست
he means well	نیتش خوب است
by some means or other <adv.>	هیچ چیز [اصلا]
Certainly not! [By no means!]	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
by all means <adv.>	حتما
by all means <adv.>	کاملا
he says what he means	مقصودخودراصریحابیان میکند
by no means	به هیچ وجه
by means of	به وسیله
by f. means	ملایمت
by f. means	بامدادا
means	توانایی
by all means	هر طورباشد
by all means	بهر قیمت که باشد
means	استطاعت وسایل
by all means	بهمه حال
by all means	با تمام وسائل
means	استطاعت
he means well	قصد بدی ندارد
means	وسیله
means	وسائل
means	توانائی درامد
means	دارائی
means	وسایل
means	دارایی
means	درامد
By no manner of means .	بهیچ وجه من الوجوه
means of transport	وسائط نقلیه
By no means . By no account .	به هیچ وجه
aman of means	ادم دارایا با استطاعت
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
means-tested	متغیرغیروابسته
means tests	سنجش استطاعت مالی
means test	سنجش استطاعت مالی
ways and means	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
means of production	وسایل تولید
means objects	اشیاء وسیله
ends and means	هدف و وسیله
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
the means and the extremes	دو میان و دو کرانه
fraudulent means	وسائل متقلبانه
means of production	ابزار تولید
to live beyond one's means	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
means against rust	ابزارهای گرد زدا
lack of means	عدم تمکن
blocking the means	سد ذرایع
means of attaining one'd end	وسیله رسیدن بمقصود
means ends analysis	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
the end sanctifies the means	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
this word means a dog	معنی این کلمه سگ است
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
means end relations	روابط وسیله- هدف
committee of ways and means	کمیسیون مالی
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
This new frontier incident probably means war.	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است