Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 45 (4 milliseconds)
English	Persian
he suffered at the stake	زنده سوخته شد
he suffered at the stake	او را زنده سوزاندند
Other Matches
suffered	اجازه دادن
suffered	تلفات دیدن
suffered	زیان دیدن
suffered	زحمت
suffered	کشیدن
suffered	تن دردادن به
suffered	رنج بردن
suffered	تحمل کردن
We suffered hunger for a few days .	چند روز گرسنگی کشیدیم
He has suffered a great deal at the hands of his wife .	از دست زنش خیلی کشیده
at stake	در خطر
at stake	د ر گرو
at stake	نامعلوم موضوع بحث
to stake off	مساحتی را میخچه کوبی کردن
stake-out	تحت نظر قراردهی
stake-out	زیرنظر گیری
stake-out	محل تحت مراقبت
stake	تیرک
stake	میله چوبی
stake	بچوب یا بمیخ بستن
stake	شرط
stake	شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake	محکم کردن
stake	قائم کردن
stake	ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake	شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake	دستک
stake	میخ چوبی
stake	گرو
stake-outs	تحت نظر قراردهی
stake-outs	زیرنظر گیری
stake-outs	محل تحت مراقبت
stake pocket	جیبتودهای
aiming stake	شاخص کوچک
to increase the stake	داو کردن
sweep stake	شرط بندی اسب دوانی
stake truck	کامیون نرده دار
stake holder	کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
stake driver	تیرکوب
stake driver	بوتیمار معمولی امریکایی
aiming stake	دستک نشانه روی
handicap stake	مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
to stake money on something	سرچیزی شرط بندی کردن پول روی چیزی گروگذاشتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com