English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
head master رئیس
head master مدیر مدرسه
head master مدیر اموزشگاه
Other Matches
head to head polymer بسپار سر به سر
master ارباب استاد
master کارفرما
master رئیس
master مدیر مرشد
master پیر
master صاحب
master ماهرشدن
master خوب یادگرفتن
master چیره دست
master دانشور
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master استاد شطرنج
master ارباب صاحب
master ماهر شدن
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master استادشدن
master تسلط یافتن بر
master سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master جامع
master مدل اصلی
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master مخدوم
master رام کردن
master اصلی
master تسلط یافتن
master ماهر شدن در چیزی
master کسب مهارت کردن
master کاپیتان کشتی
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
to be a master of در اختیار خودداشتن
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
to be a master of دارا بودن
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
master of سرپرست گروه شکار روباه
master's فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master قطعه کار اصلی
master چیره دست شدن
the master در
the master خداوند
master off استاد شمشیربازی
master cord ریسماناصلی
drop master مدیر پرش
master of the court مدیر دفتر دادگاه
chess master استاد شطرنج
harbor master راهنمای بندر
cargo master نوعی هواپیمای باری
cargo master هواپیمای کارگوماستر
drill master مشق دهنده
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
drop master سرپرست پرش
dock master راهنمای حوض
They all acknowledge him master . همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
question-master فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Science فوقلیسانسMSc-
french master اموزگار
french master فرانسه
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master رئیس بندر
harbor master مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
master switch کلید اصلی
harbour master رئیس بندر
harbour master متصدی بندر
candidate master نامزد استادی شطرنج
master agreement توافق اولیه
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
master plans نقشه کلیات
master plans نقشه مجموعه
past master استاد پیشین
past master استاد قدیمی
singing master اموزگار سرایش
master switches کلید اصلی
station master رئیس ایستگاه
master stroke شاهکار
ring master رئیس سیرک
sailing master افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master در پیشاهنگی :سر رسد
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
master plan نقشه مجموعه
master plan نقشه کلیات
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
whore master جنده باز
international master استاد بین المللی شطرنج
wagon master رئیس قطار
wagon master مسئول واگن
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
beach master رئیس بارانداز
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
iron master اهن ساز
pilot master سر راهنما
ship's master افسرارشد کشتی
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master mode حالت راهبر
master mode وضعیت اصلی
master mind عقل کل
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
master in lunacy مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master file فایل اصلی پرونده اصلی
master file شاه پرونده
master document مدرک اصلی
master service انشعاب اصلی
master data دادههای اصلی
master data شاه دادهها
master data شاه داده
master of the time صاحب الزمان
master physician سر پزشک
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master key کلید چندین قفل
master key قاعده کلی شاه کلید
master keys کلید چندین قفل
master keys قاعده کلی شاه کلید
master slave ارباب و برده
master sergeant سرگروهبان
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
master routine شاه روال
master rod شاتون اصلی
master race نژاد برتر
master program شاه برنامه
master plot نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master console پیشخوان اصلی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master clock زمان سنج اصلی
master builder معمار
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
language master زبان اموز
master workman سرکارگر
master workman استاد کار
master slice شاه قاچ
master workman سر کارگر
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master tape شاه نوار
master stroke هنر نمایی
master builder بنای مقاطعه کار
master builder معمارباشی
master of ceremonies رئیس تشریفات
master clock شاه زمان سنج
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master mind فکر بزرگ
master station پست اصلی مخابرات
master carpenter سرنجار
master stroke استادی
language master اموزگار زبان
master carpenter سردرودگر
mint master رئیس ضرابخانه
master's certificate گواهینامه فرماندهی
Jack of all trades , master of none . همه کاره وهیچ کاره
master gate valve مدخلدریچهاصلی
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
Jack of all trades and master of none.. <proverb> همه کاره هیچ کاره است .
master control program شاه برنامه کنترل
master control program برنامه کنترل اصلی
senior master sergeant سرگروهبان
master file maintenance فرایند بروز دراوردن
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
master slave manipulator یک شانه
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave system سیستم راهبر پیرو
master slave system سیستم ارباب و برده
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
previous master of a liberated slave معتق
master chief petty officer استوار یکم
master chief petty officer ناو استواریکم
Chief of protocol. Master of ceremonies. رئیس تشریفات
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
head عنوان مبحث
to head off عازم شدن [گردش]
head first باکله
head on شاخ بشاخ
head on از سر
head on از طرف سر
head on روبرو
head on نوک به نوک
head-on شاخ بشاخ
head-on از سر
head-on از طرف سر
head اولین عنصر داده در لیست بودن
head دادهای که نشان داده آدرس شروع لیست دادههای ذخیره شده در حافظه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com