Dictiornary-Farsi | health clinic | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 94 (6 milliseconds)

English	Persian
health clinic	درمانگاه
health clinic	کلی نیک پزشکی


Other Matches

There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
clinic	مطب بیمارستان
clinic	بالین
clinic	درمانگاه
clinic	کلینیک
dental clinic	دندان پزشکی
psychiatric clinic	درمانگاه روانپزشکی
specialty clinic	درمانگاه تخصصی بهداری
general outpatient clinic	درمانگاه نظامی
general outpatient clinic	درمانگاه عمومی
child guidance clinic	درمانگاه راهنمایی کودک
health	حال
to keep one's health	موافب بهداشت خود بودن
health	تندرستی
health	بهبودی
to be out of health	ناخوش بودن
had health	ناخوشی
health	سلامت مزاج
health	بهداشت
had health	علت مزاج
health foods	خوراک بهداشتی
health food	غذای سالم
health food	خوراک بهداشتی
vigorous health	مزاج قوی
vigorous health	بنیه خوب
to restorative to health	شفا دادن
social health	بهداشت اجتماعی
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
the p health of old men	تندرستی ناپایدارپیران
the p health of old men	صحت چندروزه پیران
health foods	غذای سالم
health care	ارگانبهداریوتندرستی
weak in health <adj.>	کسل
weak in health <adj.>	سست و کاهل
Watch your health!	مواظب سلامتی خودت باش!
Health physics	فیزیک بهداشت
The health authorities .	مقامات اداره بهداشت
Be carful of your health .	متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
She always ignores her health.	هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
To ask after someone [someones health]	حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
Health physics	بهداشت پرتوی
Health Service	سرویسسلامتی
health centre	مرکز سلامتی
to restorative to health	بهبود دادن
bill of health	گواهی بهداشت
health nurse	پرستار ارتشی
health nurse	نرس ارتشی
health insurance	بیمه بهداشتی
health giving	صحت بخش
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
health impairing	مضر برای سلامتی
health certificate	گواهی بهداشت
certificate of health	گواهی بهداشت
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
good health	صحت مزاج
good health	تندرستی
ill health	ناتندرستی
ill health	ناخوشی
bill of health	گواهی صحت مزاج
bill of health	گواهی تندرستی
health nursing	تخصص پرستاری
health nursing	پرستاری
health policy	سیاست بهداشتی
public health	بهداشت همگانی
pick up health	بهبود یافتن
restore to health	شفا دادن
restore to health	بهبود دادن
mental health	بهداشت روانی
mental health	سلامت روانی
my health is tolerable	حالم بد نیست
my health is tolerable	بدنیستم
in roaring health	تن درست وفربه
health services	خدمات بهداشتی
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
improvement in health	افاقه
in a good state of health	سالم
public health pepartment	اداره بهداری
clean bill of health	گواهی نامه بهداشت کشتی
Nothing can.compensate for the loss ones health.	هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
National Health Service	سیستمتفمینسلامتعمومی
Exercize is good for the health.	ورزش برای سلامتی خوب است
In good condition (health).	سالم وبی عیب
in a good state of health	تندرست
To conserve ones health(energy )	سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.