English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English Persian
heavy weather هوای خراب
heavy weather هوای طوفانی
Search result with all words
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
Other Matches
weather جوی
to weather something چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن
weather هوا
weather اب و هوا باد دادن
weather در معرض هواگذاشتن
weather تحمل یابرگزارکردن
weather جو
weather هواشناسی
weather اوضاع جوی
weather به سمت باد
all weather همه هوایی
Weather you like it or not. چه بخواهی چه نخواهی
weather تغییر فصل
under the weather <idiom> ناخوش بودن
under the weather درسختی یابدبختی
weather اب و هوا
foul weather هوای خراب
fair weather نیم راه
weather observation مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
fair weather مناسب برای
weather proof محفوظ از اثرهوا هوا نخور
fair weather دارای هوای صاف
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
broken weather هوای بی قرار
weather forecaster هواشناس
foul weather هوای نامساعد
weather radar رادارآبوهوا
present weather هوایکنونی
weather worn تحت تاثیر هوا در امده
weather wise وارد بجریانات روز
weather wise هوا شناس
weather stained هوا خورده ورنگ پریده
weather side سمت بادگیر
weather wise مطلع
weather permitting اگر هوا بگذارد
weather observation مشاهدات جوی
weather moulding ابریز
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather beaten افتاب زده
weather beaten در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
how fine is the weather چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine the weather is چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
inclement weather هوای بسیار سرد یا طوفانی
oh what a nasty weather اه
oh what a nasty weather چه هوای کثیفی است
proof weather هوا پایدار
queen's weather افتاب
queen's weather جای افتابی
weather bound ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau اداره هواشناسی
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather map نقشه هواشناسی
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
weather helm سکان سمت باد
weather glass هواسنج میزان الهوا
weather deck پل باز
weather deck عرشه باز
weather deck عرشه بدون سقف کشتی
weather code پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather cock باد نما ادم دمدمی مزاج
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
queen's weather هوای باز
to grumble about the weather مورد هوا گله کردن
muddy weather هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
fair-weather بی وفا
weather station ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هوا شناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather-vane الت بادنما
weather station ایستگاه هواشناسی
fair-weather خوب هنگام هوای صاف
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
fair weather بی وفا
weather-vanes الت بادنما
aviation weather مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
all weather hood کلاهک مخصوص هوا
all weather fighter هواپیمای همه هوایی
all weather fighter هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
adverse weather هوای نامساعد
fair-weather درخورهوای صاف
fair-weather نیم راه
weather vane الت بادنما
present state of weather وضعهوایکنونی
feel a bit under the weather <idiom> [یک کم احساس مریضی کردن]
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
fair-weather friend آدم بی وفا
the weather inclines to fair هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
fair-weather friend رفیق نیمه راهه
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
It is splendid weather for swimming. این هوا برای شنا جان میدهد
It is foul weather today . امروز هوا خیلی گند است
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
The sun is all the more welcome. In this cold weather. دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
heavy فاحش
heavy متلاطم
heavy شدید پرزور
heavy کند
heavy وزین
heavy زیاد سخت
heavy سنگین
heavy سخت
heavy گران
heavy گزاف
heavy دل سنگین
heavy غلیظ خواب الود
heavy ابستن باردار
heavy گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy مسیر پر از گل چسبنده
heavy ابری
heavy تیره
heavy موج بزرگ
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
heavy-hearted <adj.> افسرده دل
heavy-handed <adj.> بی رحم
we had a heavy p to day امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
heavy-handed <adj.> بی ترحم
heavy breathing دم زنی سخت
heavy accent لهجه غلیظ
with a heavy heart با دلی غمگین
heavy traffic ترافیک سنگین
heavy heart <idiom> احساس ناراحتی
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
heavy thunderstorm طوفانشدید
The traffic is heavy. ترافیک سنگین است.
heavy-set سمین
heavy-set کت و کلفت
heavy-set چهارشانه و نسبتا چاق
heavy-set فربه
heavy petroleum نفتخام سنگین
There is heavy traffic. ترافیک سنگین است.
A heavy burden. بارگران
heavy handed سنگین دست
heavy alloy الیاژ سنگین
heavy arm سلاح سنگین
heavy armed سنگین اسلحه
heavy artillery توپخانه سنگین
heavy balance قپان
heavy concrete بتن سخت
heavy concrete بتن سنگین
heavy cruiser ناو زره شکن سنگین
heavy current جریان قوی
to weigh heavy سنگین بودن
heavy drop بارریزی سنگین
heavy drop پرتاب بارسنگین با چتر
heavy-duty مخصوص کارسنگین
heavy footed پاسنگین
heavy footed اهسته وسنگین درحرکت
heavy footed دل سنگین
heavy goods کالاهای سنگین
heavy advertising تبلیغات وسیع
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
heavy handed خام دست
heavy handed بی مهاره ت
heavy handed زشت
heavy-handed سنگین دست
heavy-handed خام دست
heavy-handed بی مهاره ت
heavy-handed زشت
heavy metal فلز سنگین
heavy industries صنایع سنگین
heavy industry صنایع سنگین
heavy duty مخصوص کارسنگین
top heavy سرسنگین وته سبک
top heavy افتادنی غیر عملی
top-heavy سرسنگین وته سبک
top-heavy افتادنی غیر عملی
heavy particle باریون
heavy particle ذره سنگین
heavy goods محصول صنایع سنگین
heavy plate ورق فلزی سنگین
heavy shears قیچی اهنبر
heavy sea roughsea very : syn
heavy sea دریای خیلی خراب
heavy poll ارا بسیار
heavy poll رایهای زیاد
heavy piece سوار سنگین شطرنج
heavy oil روغن سنگین
heavy shapes پروفیلهای سنگین
heavy soil خاک سنگین
heavy water اب سنگین
light heavy نیم سنگین
heavy weight 38+ کیلوگرم
heavy weight 001 کیلوگرم
heavy weight 18+ کیلوگرم
heavy weight سنگین وزن
heavy weapon سلاح و جنگ افزار سنگین
heavy machinery ماشین الات سنگین
heavy goods ماشین الات سنگین
heavy hended سنگین دست
heavy hearted دلتنگ
heavy hended خام دست
heavy hammer پتک
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
heavy lift حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
heavy fighting is in progress دارد
cold heavy water هوایخنکسنگین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com