English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
high boiling دیر جوش
Other Matches
boiling غلیان
boiling جوشنده
boiling جوش زننده خشمناک
boiling جوش
over boiling فوق غلیان
boiling points درجه جوش
boiling points نقطه جوش
stone boiling جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
to keep the pot boiling زندگی یامعاش خودرافراهم کردن
to keep the pot boiling کارهارادرجریان نگاه داشتن
boiling points عصبانیت
boiling points نقطه غلیان
boiling chip سنگ جوش
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
boiling point درجه جوش
boiling point نقطه غلیان
boiling point عصبانیت
boiling water اب جوش
boiling point نقطه جوش
boiling rod میله جوش
boiling heat گرمای جوشش
boiling-water reactor راکتورآبجوش
coolant: boiling water سردکنندهآبجوش
final boiling point نقطه جوش پایانی
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
boiling point elevation صعود نقطه جوش
boiling point curve منحنی نقطه جوش
absolute boiling point دمای جوش مطلق
normal boiling point نقطه جوش متعارفی
boiling point elevation constant ثابت صعود نقطه جوش
high (1 9 to 36) بلند
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high value قیمتی
high value گران قیمت
on high به اسمان
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
on high در اسمان
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
on high در بالا
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
very high ارتفاع خیلی بالا
high خیلی بزرگ
high خشن متکبر
high زبان سطح بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high بالا
high فراز
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high بزرگ
high سخت گران
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high عظیم
high واچرخه
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high بلند
high مرتفع
high باصدای بلند
high اندکی فاسد
high تند زیاد باصدای زیر
high متکبرانه
high وافر گران گزاف
high خشمگینانه
high زیاد
high متعال رشید
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high عالی
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high جای مرتفع
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high بوگرفته
high بلند پایه
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high relief نقوش برجسته
high ranking عالی رتبه
high priced پر بها
high priest کشیش اعظم
high priest کاهن اعظم
high minded بامناعت
high proof برنده
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high proof تند
high proof سنگین
high resolution وضوح بالا
high road جاده عمده
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high status بلندپایه
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high temperature دمای بالا
high tender مزایده
high spin پرچرخش
high speed دنده سریع
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high tender به مزایده گذاشتن
high gear دنده قوی خودرو
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high land زمین کوهستانی
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high light نکات برجسته یا جالب
high hat افاده کردن
high hat کلاه بلند
high handed مکارانه
high gloss پر جلاء
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high grade مرغوب
high grade قوی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high grown بلند بالا
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights نکات مهم
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure قوی
high pressure فشار زیاد
high priced گران بها
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high pass پاس بلند
high order رتبه بالا
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high priced پر قیمت
high life زندگی پر ریخت و پاش
high-pitched شوریده
high-pitched بسیار شیبدار
high-pitched میان فراز
high-powered پر نیرو
high-powered پر زور
high-powered پر توان
high-powered توانمند
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-rise ساختمان بلند
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high-pitched هیجان زده
high-pitched والا
high life نوعی رقص تند
high wire سیم بندبازی
high wires سیم بندبازی
high-class بلندپایه
high-class از طبقات بالا
high-class والا مقام
high-class کهبد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com