English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high climb مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
Other Matches
climb بالارفتن
climb-down مباحثه-جدل
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
To climb down. پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
climb اوج
climb بالا رفتن از کوه یادرخت
climb بالا کشیدن
climb صعود
climb صعود کردن
climb صعودکردن
climb ترقی کردن
climb corridor دالان بالا کشیدن
climb indicator اوج نما
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
climb corridor دالان صعود هواپیما
rate of climb میزان صعود
To climb the ladder of success. مدارج ترقی را طی کردن
best rate of climb speed سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
aircraft climb corridor دالان صعود هواپیما
best angle of climb airspeed سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high زبان سطح بالا
high value گران قیمت
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high value قیمتی
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high خیلی بزرگ
high بلند پایه
on high به اسمان
on high در اسمان
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
on high در بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high (1 9 to 36) بلند
very high ارتفاع خیلی بالا
high زیاد
high بالا
high اندکی فاسد
high بوگرفته
high تند زیاد باصدای زیر
high وافر گران گزاف
high باصدای بلند
high متکبرانه
high خشن متکبر
high عالی
high فراز
high بلند
high مرتفع
high خشمگینانه
high جای مرتفع
high متعال رشید
high عظیم
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high واچرخه
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high ت
high بزرگ
high سخت گران
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high strung بسیار حساس
high road شاهراه
high storage انباره بالا
high resolution وضوح بالا
high ranking عالی رتبه
high strung عصبانی
high relief نقوش برجسته
high tender به مزایده گذاشتن
high proof سنگین
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high tender مزایده
high proof برنده
high relief نقش تمام برجسته
high proof تند
high temperature دمای بالا
high strung کوک
high road جاده عمده
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high status بلندپایه
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high speed سریع السیر
high souled با همت
high souled با جرات
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high speed دنده سریع
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
high seasoned پرادویه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high priest کاهن اعظم
high gear دنده قوی خودرو
high hat افاده کردن
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high land زمین کوهستانی
high light نکات برجسته یا جالب
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat کلاه بلند
high gloss پر جلاء
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high grade مرغوب
high grade قوی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high grown بلند بالا
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high lights نکات مهم
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high limit حد نهایی
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure قوی
high pressure فشار زیاد
high priced گران بها
high priced پر قیمت
high priced پر بها
high polymer بسپار سنگین
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بامناعت
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order رتبه بالا
high pass پاس بلند
high priest کشیش اعظم
high-class مرغوب
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-rise ساختمان بلند
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high card کارتبالا
high altar مهمترینمحرابکلیسا
high and mighty ازخودراضی - ازخودمتشکر
High Commission کنسولگری - دفتریکهبهاعضایعالیرتبهخودجاومکانمیدهد
High Court دادگاهویژهجرائممهم
high heels کفشپاشنهبلند
high point نقطهاوج
high season فصلتوریست
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-powered توانمند
high-class درجه یک
high-pitched زیر
high-pitched متعال
high-pitched والا
high-pitched ارجمند
high-pitched هیجان زده
high-pitched بسیار شیبدار
high-pitched میان فراز
high-powered پر نیرو
high-powered پر زور
high-powered پر توان
high spot جذابترین لذتبخشترین
high street خیاباناصلیشهر
high time <idiom> زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
off one's high horse <idiom> تحقیرآمیز و مغرورانه عمل نکردن
on one's high horse <idiom> مغرور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com