Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
high grown
بلند بالا
high grown
بلند قد
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
Other Matches
grown-up
رشد کرده
self grown
خودرسته
self grown
خودرو
grown-up
سالمند
grown-up
بالغ
grown
روییده
grown up
بالغ و رشید
grown
سبز شده
grown
رسیده جوانه زده
grown
رشد کرده
full grown
رشدکامل کرده
full grown
بالغ
grown-ups
سالمند
full-grown
رشدکامل کرده
full-grown
بالغ
grown-ups
بالغ
grown-ups
رشد کرده
He has grown into a man .
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
home-grown
محصول خانه
fully-grown
رشدکاملکرده
home-grown
خانگی
home grown software
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
you were then that high
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
خیلی بزرگ
high-up
فردیباقدرتونفوذفراوان
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
high value
قیمتی
very high
ارتفاع خیلی بالا
on high
در اسمان
on high
در بالا
on high
به اسمان
high value
گران قیمت
high
زبان سطح بالا
high
متکبرانه
high
خشن متکبر
high
بالا
high
بزرگ
high
سخت گران
high
متعال رشید
high
فراز
high
بلند
high
مرتفع
high
خشمگینانه
high
وافر گران گزاف
high
زیاد
high
تند زیاد باصدای زیر
high
بوگرفته
high
بلند پایه
high
جای مرتفع
high
عالی
high
اندکی فاسد
high (1 9 to 36)
بلند
high
واچرخه
high
باصدای بلند
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
ت
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
عظیم
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high jumper
پرنده پرش ارتفاع
high land
زمین کوهستانی
high interest
بهره سنگین
high interest
بهره گران
to be in a high feather
سرخلق بودن
mast high
تمام افراشته
high hurle
مانع بلند
high impedance
امپدانس بالا
high jinks
جشن و پایکوبی
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse
پر افاده
high minded
بزرگ منش
high-rise
ساختمان بلند
high-rise
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high card
کارتبالا
mast high
پرچم افراشته
knee high
بزانو رسیده
high light
نکات برجسته یا جالب
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights
نکات مهم
high-rise
ساختمان چندین اشکوبه
high limit
حد نهایی
high line
پل رابط اصلی
high minded
بامناعت
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
mean high water
اب بالای میانگین
it is high time to go
وقت رفتن رسیده است
high minded
مغرور
knee high
تا زانو
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
mean high water
مد میانگین
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
high-powered
توانمند
high-class
والا مقام
high-class
از طبقات بالا
high-class
بلندپایه
high wires
سیم بندبازی
high wire
سیم بندبازی
high life
نوعی رقص تند
high life
زندگی پر ریخت و پاش
high life
زندگی شیک و پر تجمل
high jinks
جشن و بیا و برو
high-class
کهبد
high-class
مرغوب
high-class
درجه یک
high-powered
پر توان
high-powered
پر زور
high-powered
پر نیرو
high-pitched
میان فراز
high-pitched
هیجان زده
high-pitched
والا
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high-pitched
متعال
high-pitched
زیر
high jinks
سروصدا و شادی
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-pitched
بسیار شیبدار
high handed
امرانه
high handed
خودخواهانه
high handed
مکارانه
high hat
کلاه بلند
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat
افاده کردن
to fly high
بلندهمت بودن
to fly high
بلندپروازی کردن
high-pitched
ارجمند
very high frequency
فرکانس خیلی زیاد
with a high hand
امرانه
high jinks
جست و خیز
high gear
دنده قوی خودرو
high gloss
پر جلاء
high grade
درجه اعلی
high grade
عالی
high grade
مرغوب
high grade
قوی
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
high horse
مغرور
high priest
کاهن اعظم
high run
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea
دریای ازاد
high seas
ابهای برون مرزی
high seas
دریای ازاد
high seas
ابهای بین المللی
high seas
دریاهای ازاد
high seas
دریاهای باز
high seasoned
پرادویه
high seasoned
خوش طعم پرچاشنی
high road
جاده عمده
high road
شاهراه
high proof
سنگین
high proof
تند
high proof
برنده
high ranking
عالی رتبه
high relief
نقوش برجسته
high relief
نقش تمام برجسته
high resistance
پر مقاومت
high resistance
پرمقاومت
high resolution
وضوح بالا
high souled
با جرات
high souled
با همت
high speed
سریع السیر
high spirited
دارای روح خودسری وجسارت
high strung
کوک
high status
بلندپایه
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage
انباره بالا
high temperature
دمای بالا
high strung
بسیار حساس
high spirited
متکبر
high spirited
جسور
high spin
پر اسپین
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed
دنده سریع
high tension
فشارقوی
high tension
فشار قوی
high tender
به مزایده گذاشتن
high tender
مزایده
high spin
پرچرخش
high spin
چرخش زیاد
high strung
عصبانی
high priest
کشیش اعظم
high money
پول گران
high wrought
صنعتی
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer
بسپار سنگین
high polymer
بسپار بزرگ
high port
حالت دست فنگ
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential
فشار قوی
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com