Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
high level cistern
ابفشان مرتفع
Other Matches
high level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level signal
سیگنال بزرگ
high level format
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
high level language
زبان سطح بالا
high level manpower
نیروی انسانی بالا
high level modulation
مدولاسیون سطح بالا
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
high level data link control
کنترل پیوند دادههای سطح بالا
cistern
مخزن
cistern
منبع
cistern
اب انبار
cistern
مخزن اب
cistern
قدح بزرگ مسی
cistern
منبع اب
cistern
حوضچه ارامش منبع
cistern lid
درمخزنآب
pump cistern
مخزن تلمبه
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
مسطح
level
تراز کردن تراز
level
همسطح
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
سطح ارتفاع
level
همسطح کردن
level
مسطح کردن
level
پایه
level
ترازکردن
level
ترازسازی
level
موزون هدف گیری
level
یک دست
level
یک نواخت
level
هم پایه
level
هم تراز
level
هموار
level
میزان
level
سطح
level
مسطح شدن
level
نشانه گرفتن
level
تراز بنایی
level
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
مستقیم
on the level
<idiom>
درستکار ،بی غل وغش
level
تراز سطح افقی افقی کردن
level
رده
level
تراز
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level with each other
در یک تراز
level with each other
برابر
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level best
خیلی عالی
level
الت ترازگیری
level best
خیلی خوب
level best
بسیارعالی
level out
برابر کردن
level out
یکنواخت کردن
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
he did his level best
کوتاهی نکرد
level to
تراز کردن
level
سطح برابر
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
doublet level
ترازوی دوتایی
trophic level
تراز خوراکی
first level address
آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
flight level
سقف پرواز
transition level
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level
با شن کش صاف کردن
flight level
سطح ارتفاع پرواز
flight level
سطح پرواز
energy level
تراز انرژی
energy level
سطح انرژی
lower level
سطحپائینی
donor level
ترازدهنده
datum level
سطح اب ازاد
two level logic
منطق دوسطحی
dumpy level
تراز دوربین دار
energy level
تراز انژی
datum level
سطح اب دریا
nesting level
سطح اشیانهای
data level
سطح داده
floor level
کف
gas level
سطح بنزین
level-headed
راستبین
level-headed
معقول
sound level
شدت نسبی صوت
white level
تراز سفید
water level
سطح اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
تراز اب
wage level
سطح مزد
voltage level
سطح فشارالکتریکی
voltage level
سطح ولتاژ
two level store
انباره دو سطحی
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
level-headed
ترازخوی
level-headed
متعادل
gear level
تبدیل کردن
gear level
دسته دنده
split-level
سه نیم اشکوبی
alidade level
دستگاهسمتنما
top-level
بلند پایه
fermi level
تراز فرمی
top-level
کهبدان
top-level
افراد عالیرتبه
top-level
توسط افراد عالیرتبه
split-level
چند سطحی
level-headed
معقولانه
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
input level
سطح ورودی
level wind
وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
level two cache
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
level tone
اهنگ یکنواخت
level surface
سطح تراز
level rod
شاخص
level premium
حق بیمه
level point
سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
level point
نقطه مسطح
level point
سطح اب ساکن
low level
پست
low level
فرومایه
low level
نزدیک سطح زمین
low level
سطحی
low level
سقف پرواز کوتاه
low level
پایین
low level
کم ارزش
low level
در ارتفاع کم
low level
در سطح پایین
low level
مقام پست وکوچک
level of supply
سطح تدارکات
level of supply
سطح انبار
level of strength
میزان استعداد رزمی
level colour
رنگ یکدست یا یکنواخت
level buble
حباب تراز
interference level
سطح پارازیت
intensity level
سطح روشنایی
insulation level
سطح ایزولاسیون
input level
سطح دریافتی
injection level
سطح تزریق
initial level
سطح اولیه
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
level control
کنترل سطح
level gage
اندازه گیر سطح
level of strength
سطح استعداد رزمی
level of significance
سطح معنی دار بودن
level of readiness
سطح امادگی رزمی
level of living
سطح زندگی
level of effort
تلاش رزمی یکان
level of effort
میزان تلاش
level of confidence
سطح اعتماد
level of confidence
سطح اطمینان
level land
زمین مسطح
impedance level
مقاومت موجی
maintenance level
سطح تثبیت
to draw level
بحریف رسیدن
significance level
سطح معناداری
signal level
سطح سیگنال
signal level
سطح علامت
level of supply
سطح اماد
rotational level
تراز چرخشی
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level
سطح سفارش مجدد
protection level
سطح حفافت
skill level
پایه مهارت
skill level
پایه مهارت فنی
to draw level
باحریف برابرشدن
tilting level
تراز حباب دار
surveyor's level
ترازنقشه برداری
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
storage level
تراز خزانه
stock level
سطح ذخیره انبار
stock level
سطح انبار
sound level
شدت صوت
price level
سطح قیمت
power level
تراز توان
pezometeric level
سطح پیزومتری
nesting level
سطح لانهای
nesting level
سطح تو در تویی
n level logic
منطق N سطحی
multi level
چند سطحی
mean sea level
میانگین سطح دریا
mean sea level
سطح متوسط دریا
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا
noise level
میزان خش
noise level
سطح پارازیت
optimal level
سطح بهینه
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
سطح فعالیت
one level memory
حافظه یک سطحی
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com