Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
high level manpower
نیروی انسانی بالا
Other Matches
high level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high-level
قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level cistern
ابفشان مرتفع
high level signal
سیگنال بزرگ
high level format
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
high level modulation
مدولاسیون سطح بالا
high level language
زبان سطح بالا
high level programming language
زبان برنامه نویسی سطح بالا
high level data link control
کنترل پیوند دادههای سطح بالا
manpower
نیروی انسانی
manpower
نیروی کار
scientific manpower
نیروی انسانی متخصص
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
authorized manpower
نیروی انسانی مجاز
authorized manpower
استعدادپرسنلی مجاز
manpower cieling
حداکثرنیروی انسانی مجاز
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
manpower cieling
سطح نیروی انسانی
manpower control
کنترل نیروی انسانی
manpower development
پرورش نیروی انسانی
manpower planning
برنامه ریزی نیروی انسانی
manpower loading chart
نمودار تخصیص نیروی انسانی
level
هم پایه
level
میزان
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
سطح
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
on the level
<idiom>
درستکار ،بی غل وغش
level
تراز
level
الت ترازگیری
level
هموار
level
سطح برابر
level
همسطح کردن
level
تراز کردن تراز
level
همسطح
level
سطح ارتفاع
level
مسطح
A level
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
O level
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level
نمرهی قبولی در این امتحانات
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
level
تراز بنایی
level
هم تراز
level
یک دست
level
موزون هدف گیری
level
ترازسازی
level
ترازکردن
level
مسطح کردن
level
مسطح شدن
level
نشانه گرفتن
level
رده
level
پایه
level
تراز سطح افقی افقی کردن
level
مستقیم
level
هدف در خط دید شماقرارگرفت
he did his level best
کوتاهی نکرد
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level best
بسیارعالی
level best
خیلی خوب
level best
خیلی عالی
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level with each other
برابر
level with each other
در یک تراز
level to
تراز کردن
level
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level out
برابر کردن
level out
یکنواخت کردن
level
یک نواخت
two level store
انباره دو سطحی
level of living
سطح زندگی
trophic level
تراز خوراکی
two level subroutine
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
level land
زمین مسطح
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
voltage level
سطح ولتاژ
two level logic
منطق دوسطحی
voltage level
سطح فشارالکتریکی
wage level
سطح مزد
water level
تراز اب
transition level
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
to rake level
با شن کش صاف کردن
to draw level
بحریف رسیدن
level gage
اندازه گیر سطح
level control
کنترل سطح
level colour
رنگ یکدست یا یکنواخت
level buble
حباب تراز
level of confidence
سطح اطمینان
intensity level
سطح روشنایی
level of confidence
سطح اعتماد
level of effort
میزان تلاش
level of effort
تلاش رزمی یکان
insulation level
سطح ایزولاسیون
to draw level
باحریف برابرشدن
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
سطح اب
impedance level
مقاومت موجی
fermi level
تراز فرمی
gear level
دسته دنده
gear level
تبدیل کردن
gas level
سطح بنزین
floor level
کف
flight level
سطح پرواز
flight level
سطح ارتفاع پرواز
flight level
سقف پرواز
first level address
آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
energy level
تراز انرژی
energy level
سطح انرژی
energy level
تراز انژی
dumpy level
تراز دوربین دار
doublet level
ترازوی دوتایی
donor level
ترازدهنده
datum level
سطح اب ازاد
alidade level
دستگاهسمتنما
top-level
بلند پایه
white level
تراز سفید
input level
سطح ورودی
significance level
سطح معناداری
level-headed
معقول
level-headed
راستبین
input level
سطح دریافتی
level-headed
ترازخوی
level-headed
متعادل
injection level
سطح تزریق
level of supply
سطح اماد
initial level
سطح اولیه
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
split-level
چند سطحی
split-level
سه نیم اشکوبی
top-level
توسط افراد عالیرتبه
top-level
افراد عالیرتبه
top-level
کهبدان
datum level
سطح اب دریا
level of readiness
سطح امادگی رزمی
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
low level
مقام پست وکوچک
nesting level
سطح اشیانهای
nesting level
سطح لانهای
noise level
میزان خش
noise level
سطح پارازیت
oil level
سطح روغن
low level
فرومایه
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
one level address
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level memory
حافظه یک سطحی
operating level
سطح فعالیت
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
optimal level
سطح بهینه
low level
در سطح پایین
low level
در ارتفاع کم
maintenance level
سطح تثبیت
interference level
سطح پارازیت
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
low level
نزدیک سطح زمین
low level
سطحی
mean sea level
سطح متوسط دریا
mean sea level
میانگین سطح دریا
multi level
چند سطحی
n level logic
منطق N سطحی
nesting level
سطح تو در تویی
low level
سقف پرواز کوتاه
low level
پایین
low level
کم ارزش
power level
تراز توان
price level
سطح قیمت
level wind
وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
level two cache
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
level tone
اهنگ یکنواخت
pezometeric level
سطح پیزومتری
tilting level
تراز حباب دار
level surface
سطح تراز
level rod
شاخص
level premium
حق بیمه
level point
سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله
level point
نقطه مسطح
level point
سطح اب ساکن
level of supply
سطح تدارکات
level of supply
سطح انبار
level of strength
میزان استعداد رزمی
level of strength
سطح استعداد رزمی
low level
پست
surveyor's level
ترازنقشه برداری
surveyor's level
تراز مساحی یا پیمایش
protection level
سطح حفافت
reorder level
سطح سفارش مجدد
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
rotational level
تراز چرخشی
signal level
سطح علامت
signal level
سطح سیگنال
skill level
پایه مهارت
skill level
پایه مهارت فنی
sound level
شدت نسبی صوت
sound level
شدت صوت
stock level
سطح انبار
stock level
سطح ذخیره انبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com