Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
high pressure burner	مشعل فشار قوی
Other Matches
high pressure	دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high pressure	فشار زیاد
high pressure	قوی
high pressure line	خط فشار قوی
high pressure cylinder	کپسول فشار قوی
high pressure compressor	منراکم کننده فشار قوی
high pressure blower	دمنده فشار قوی
high pressure area	واچرخه
high pressure area	منطقه پر فشار
high pressure steam	بخار فشار قوی
high pressure turbin	توربین فشار قوی
to work at a high pressure	با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
high pressure lubrication	روغنکاری فشار قوی
high pressure pump	پمپ فشار قوی
high pressure stage	طبقه فشار قوی
high pressure sterilizer	استرلیزه کننده فشار قوی
high pressure tube	لوله فشار قوی
high pressure valve	سوپاپ فشار قوی
high pressure tunnel	تونل فشار قوی
xenon high pressure lamp	لامپ فشار زیاد گزنون
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
burner	وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
after burner	قسمت عقب موتور جت
burner	کوره
burner	سوخت پاش
burner	چراغ خوراکپزی یاگرم کن اتشخان
burner	مشعل
burner	فانوس
burner	وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
after burner	پس سوز
after burner	دستگاه پس سوز
after burner	پس سوزانه
burner	تولیدکننده حرارت در بالن
burner frame	قالب
burner nozzle	شیپوره یاافشانک سوخت پاش
prom burner	PROبرنامه ریز
gas burner	اجاق گازسوز کوره گازی
burner plier	انبر مشعل
lime burner	اهک پز
annular burner	مشعل حلقوی
mantle burner	چراغ توری
pilot burner	چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
gas burner	مشعل گازی
alcohol burner	چراغ الکلی
pilot burner	پیلوت
burner nozzle	نازل سوخت پاش
bunsen burner	چراغ بونزن
acetylene burner	چراغ استیلنی
acetylene burner	مشعل استیلنی
brick burner	کوره پز
ohm burner	مشعل روغنی
burner ring	حلقهچراغخوراکپزی
oil burner	مشعلروغن
premix burner	مشعل پیش گرمکن
burner frame	سوخت
lime burner	اهکپز
burner cans	محفظه احتراق موتورهای توربینی
burner compartment	قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
gypsum burner	گچ پز
bunsen gas burner	چراغ گازی ازمایشگاه
multi flame burner	اجاق چند شعله
pulverized coal burner	مشعل خاک ذغالی
to put somebody on the back burner	کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
two-burner camp stove	اجاقدوشعله
to put somebody on the back burner	به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
comb type burner	مشعل نوع شانهای
burner gas tube	لولهسوختگاز
to put somebody on the back burner	به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
single-burner camp stove	اجاقپیکنیکیتکشعله
pressure	فشار
pressure	سنگین
pressure	فشار هوا
pressure	بار
pressure	فشردن مضیقه
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	مشقت
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
f.pressure	فشارمایع
tire pressure	فشار هوای لاستیک
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
contact pressure	فشار تماسی
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
water pressure	فشار اب
pressure gaverner	ناطم فشار
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
systolic pressure	فشارخون انقباضی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
starting pressure	فشار استارت
constant pressure	فشار ثابت
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech	فشار تکلم
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
static pressure	فشار ثابت هوا
static pressure	فشار ایستایی
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
centre of pressure	مرکز فشار
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
brake pressure	نیروی ترمز
pressure fraction	کسر فشاری
pressure face	سمت فشار
boost pressure	فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
blast pressure	فشار کوره بلند
pressure drop	افت فشار
bearing pressure	فشار یاطاقان
bearing pressure	فشار بردگاهی
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
brush pressure	فشار زغال
vapor pressure	فشار بخار
pressure gauge	فشارسنج
center of pressure	مرکز فشار
wave pressure	فشار حاصل از موج
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
total pressure	فشار کل
uplift pressure	فشار بالابرنده
vapour pressure	فشار بخار اب
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
contact pressure	فشار تماس
external pressure	فشار برونی
pressure transducer	مبدل فشار
pressure wave	موج فشار
head pressure	ارتفاع فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
pulse pressure	فشار نبض
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
equilibrium pressure	فشار تعادلی
effective pressure	فشار موثر
edge pressure	فشار لبه
group pressure	فشار گروهی
gauge pressure	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
pressure cookers	دیگ زودپز
external pressure	فشار خارجی
excess pressure	فشار اضافی
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure sweeping	روبیدن فشاری
flow pressure	فشار روان ابی
seepage pressure	فشار روان ابی
pressure tendency	گرایش فشار
gage pressure	فشار گیج
gage pressure	فشار مانومتری
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
reservoir pressure	فشار مخزن
differential pressure	اختلاف فشار بین دو سیستم یادو حجم
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diastolic pressure	فشار خون انبساطی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
deflationary pressure	فشار انقباضی
social pressure	فشار اجتماعی
critical pressure	فشار بحرانی
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
direct pressure	فشار مستقیم
reduced pressure	فشار کاهیده
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار حاصل از خاک
soil pressure	رانش خاک
dynamic pressure	فشار پویا
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
radiation pressure	فشار تشعشع
dynamic pressure	فشار محرکه درونی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
reacted pressure	فشار واکنش شده
discharge pressure	فشار تخلیه
direct pressure	تعاقب کردن مستقیم دشمن
sound pressure	فشار صوت
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pressure groups	گروه فشار
pressure group	گروه فشار
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
pressure bar	قسمتفشار
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
low pressure	منطقه کم فشار
oil pressure	فشارسنج روغن
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
water under pressure	آبتحتفشار
blood pressure	فشارخون
blood pressure	فشار خون
partial pressure	فشار جزیی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com