Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
high resolution bit mapped display |
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش |
|
|
Other Matches |
|
character mapped display |
نمایش طرح دخشهای |
graphic display resolution |
وضوح نمایش گرافیکی |
high resolution |
وضوح بالا |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
bit mapped screen |
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه |
bit mapped font |
فونت شطرنجی |
memory mapped video |
نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه |
bit mapped font |
قلم شطرنجی |
bit mapped graphics |
گرافیک نگاشت ذره یی |
bit mapped screen |
RA قرار گیرد |
resolution |
اراده |
resolution |
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی |
resolution |
تجزیه |
resolution |
حل |
resolution |
نتیجه ثبات قدم |
resolution |
قصد |
resolution |
تصویب |
resolution |
تفکیک پذیری رفع |
resolution |
قدرت تشخیص |
resolution |
تصمیم |
resolution |
نیت تصمیم |
resolution |
تحلیل |
resolution |
قرار رای |
resolution |
عزم |
resolution |
وضوح |
resolution |
دقت |
resolution |
تفکیک پذیری |
resolution |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
resolution |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
resolution |
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه |
resolution |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
resolution |
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت |
resolution |
تفکیک |
resolution |
قدرت تفکیک [ریاضی] [فیزیک] |
thermal resolution |
حداقل سنجش حرارت |
an inflexible resolution |
عزم راسخ |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
to pass a resolution |
مقر رداشتن |
iron resolution |
عزم جزم |
time resolution |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
thermal resolution |
حداقل اختلاف حرارت |
image resolution |
تجزیه تصویر |
combat resolution |
پایین ترین رده رزمی |
pass a resolution |
با رای گیری تصمیم گرفتن |
pass a resolution |
مقرر داشتن |
optical resolution |
تفکیک نوری |
system resolution |
تفکیک سیستم کار دستگاه |
mechanical resolution |
تراکم مکانیکی |
azimuth resolution |
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی |
low resolution |
تفکیک پذیری پایین |
low resolution |
وضوح پایین |
low resolution |
تفکیک پایین |
azimuth resolution |
تقسیمات سمتی |
joint resolution |
تصمیم مشترک |
infrared resolution |
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز |
combat resolution |
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم |
resolution of forces |
تجزیه نیروها |
range resolution |
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی |
an inflexible resolution |
عزم ثابت |
resolution power |
توان تفکیک |
low resolution graphics |
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه |
d display |
ارائه دی |
display |
جلوه نمایاندن |
display |
تظاهر |
display |
اشکارکردن نمایش |
display |
نشان دادن ابراز کردن |
display |
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد |
f display |
ارائه اف |
g display |
ارائه جی |
j display |
ارائه جی |
display |
نمایش |
b display |
ارائه ب |
display |
در معرض نمایش |
display |
نمایشگر صفحه نمایش |
c display |
ارائه سی |
display |
نمایاندن |
display |
اشکار کردن |
display |
ارائه |
display |
نشان دادن اطلاعات |
display |
ویترین |
display |
نمایش دادن |
h display |
ارائه اچ |
self display |
جلوه گری |
self display |
خودنمایی |
p display |
ارائه پی |
n display |
ارائه ان |
m display |
ارائه ام |
l display |
ارائه ال |
display |
نمایشگری |
k display |
ارائه کی |
i display |
ارائهای |
display foreground |
پیش نمای تصویر |
display device |
دستگاه نمایش |
display cycle |
چرخه نمایش |
display controlled |
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود |
display console |
کنسول نمایش |
display terminal |
ترمینال نمایش |
raster display |
نمایش محل تصویر |
raster display |
صفحه نمایش شبکهای |
RGB display |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند |
display highlighting |
جلوه دادن تصویر |
simultaneous display |
نمایش سیمولتانه |
teletype display |
نمایش تایپ راه دور |
teletype display |
نمایش تله تایپ |
display console |
پیشانه نمایشگر |
display board |
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر |
backlit display |
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد |
backlit display |
صفحه نمایش پشت نور |
marching display |
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است |
menu display |
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه |
display adapter |
اداپتور صفحه نمایش |
plasma display |
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه |
plasma display |
نمایش پلاسما |
situation display |
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار |
plasma display |
نمایشگرپلاسمایی |
pyrotechnic display |
اتش بازی |
data display |
داده نما |
data display |
داده نمایی |
heads up display |
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی |
display architecture |
معماری نمایشی |
display background |
زمینه نمایش |
affect display |
نمایش عاطفه |
digital display |
صفحهنمایشعددی |
display setting |
تنظیمصفحهنمایش |
function display |
نمایشگرتابع |
display tolerance |
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند |
display tube |
لامپ نمایشگر |
display type |
نوع نمایش |
display unit |
واحد نمایشگر |
display unit |
واحد نمایش |
message display |
نمایشپیغام |
text display |
نمایشگرمتن |
formatted display |
نمایش شکل یافته |
display cabinet |
بوفه |
display terminal |
پایانه نمایشگر |
display surface |
سطح نمایش |
vector display |
نمایش برداری |
graphics display |
نمایش گرافیکی |
graphic display |
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه |
colour display |
نمایشرنگ |
display image |
نمای تصویر |
display menu |
فهرست انتخاب نمایشی |
visual display |
نمایش بصری |
display menu |
فهرست نمایش |
gas plasma display |
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella |
gas plasma display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
graphic display mode |
مد نمایش گرافیکی |
visual display terminal |
ترمینال نمایش بصری |
full page display |
نمایش تمام صفحه |
gas plasma display |
صفحه نمایش پلاسمای گازی |
monochrome display adapter |
اداپتور نمایش تک رنگ |
flat panel display |
صفحه نمایش مسطح |
gas discharge display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
enhanced graphics display |
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته |
vector graphics display |
بردار نمایش گرافیکی |
video display terminal |
ترمینال نمایش تصویری |
video display unit |
واحد نمایش تصویری |
refresh display cycle |
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش |
touch sensitive display |
صفحه نمایش حساس لمسی |
range bearing display |
ارائه بی |
row number display |
نمایشگرتعدادرجها |
visual display terminal |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
data display unit |
واحد داده نما |
plasma panel display |
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون |
plasma display panel |
صفحه نمایش گازی |
thin window display |
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود |
alphanumeric display terminal |
ترمینال نمایش الفبا عددی |
aperture/exposure value display |
دهانهنمایشیمقدارنمایش |
liquid-crystal display |
نمایشکریستالمایع |
visual display unit |
واحد نمایش دیداری |
visual display unit |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
visual display unit |
واحد نمایشگر بصری |
language display button |
دکمهنمایشگر |
ibm /a display adapter |
IBاداپتور نمایش A/4158 |
dial-type display |
نمایشصفحهاعداد |
liquid crystal display |
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع |
liquid crystal display |
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود |
digital frequency display |
شمارهتکرارنمایش |
alarm threshold display button |
دکمهنمایشسرحدهشدار |
data display illumination button |
دکمهنمایشگراطلاعات |
glass-fronted display cabinet |
بوفه |
To assert oneself . To display ones merit . |
خودی را نشان دادن |
battery integration end radar display |
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه |
liquid crystal display colour pigmented |
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد |
battery integration end radar display |
equipment |
high |
وسیله گران یا با کارایی بالا |
high |
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است |
high |
خیلی بزرگ |
high |
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ |
high value |
گران قیمت |
very high |
ارتفاع خیلی بالا |
you were then that high |
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید |
high |
عظیم |
high |
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت |
high |
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد |
high |
زبان سطح بالا |
high |
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است |
high |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
high |
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود |
high |
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد |