English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
high tension magneto مگنت پر فشار
Other Matches
low tension magneto مگنت کم فشار
high-tension فشار قوی
high tension فشارقوی
high tension فشار قوی
high-tension تانسیون
high tension indicator مقره فشار قوی
high tension generator مولد فشار قوی
high tension maine شبکه فشار قوی
high tension porcelaine چینی فشار قوی
high tension protection حفافت فشار قوی
high tension system سیستم فشار قوی
high tension apparatus دستگاه فشار قوی
high tension winding سیم پیچی فشار قوی
high tension connector رابطارتفاعکشش
high tension generation تولید فشار قوی
high tension fuse فیوز فشار قوی
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
high tension capacitor خازن فشار قوی
high tension distributor مقسم فشار قوی
high tension test ازمایش فشار قوی
high tension line خط فشار قوی
high tension battery باطری فشار قوی
high tension breaker کلید فشار قوی
high tension switch کلید فشار قوی
high tension cable کابل فشار قوی
high tension diode دیود فشار قوی
high tension power plant نیروگاه فشار قوی
high tension electrolytic capacitor خازن الکترولیت فشار قوی
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
high-tension electricity transmission امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission tower دکل انتقال فشار قوی
d.c. high tension power transmission انتقال فشار قوی دی . سی .
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
high tension transmission line خط انتقال فشار قوی
high tension test bridge پل ازمایش فشار قوی
high tension bridge equipment دستگاه ازمایش فشار قوی
magneto e.m.f. نیروی محرکه مغناطیسی
magneto دستگاه مولدبرق
magneto دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
magneto میگر
magneto اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
magneto مانیتو
magneto مگنت
magneto دارای مغناطیس
magneto مغناطیس
magneto ماگنت
magneto ohmmeter میگر برای سنجش مقاومت
booster magneto دینام کمکی
magneto mounting بست مگنت
magneto ignition احتراق با مگنت
magneto resistance مقاومت مغناطیسی
magneto resistance تغییرمقاومت مغناطیسی
magneto rotor روتور مگنت
magneto timing میزان کردن مگنت
dual magneto مگنت دو برقی
dual magneto مگنتوی دوتایی
dynamo magneto مگنتوی دینام
magneto generator اندوکتور مغناطیسی
magneto generator میگر
magneto generator مگنت- دینام
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
magneto base پایه مگنت
magneto conductivity رسانایی مغناطیسی
inductor magneto مگنت با القاگر
magneto breaker ضربه گر مگنت
magneto interrupter ضربه گر مگنت
magneto cover سرپوش مگنت
magneto diode دیود مغناطیسی
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
magneto distributor دلکوی مگنت
magneto optical disc دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
magneto telephone set دستگاه تلفن اندوکتوری
transformer coil magneto مگنت پیچک مبدل
fly wheel magneto مگنتوی فلایول
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
tension قوره کشش زور
tension قدرت
tension سفتی
tension کشش
tension امتداد
tension تمدد
tension قوه انبساط
tension فشار
tension بحران تحت فشار قرار دادن
tension تنش کشمکش
tension تنش
surface tension کشش سطحی
electric tension ولتاژ
electric tension فشار الکتریکی
ring tension کشش حلقوی
low tension فشار ضعیف
load tension ولتاژ بار
interfacial tension کشش سطحی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
tension flange عضو کششی
moisture tension کشش نم
tension head بار کشش
tension field میدان کششی
tension member قطعه کششی
tension member میله کششی عضو کششی
tension relaxation تنش- ارمش
tension load بار کششی
track tension تنظیم شنی تانک
tension test ازمایش کشش
track tension کششی شنی
tension adjustment میزان فشار
tension spring کششنخ
tension screw پیچکشش
tension rod میلهفشار
warp tension کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
tension disc صفحهکشش
tension adjuster حافظ کشش طناب
tension dial درجهریزودرشتبافت
tension block کششقرقره
tension test diagram نمودار ازمایش کشش
yarn tension unit قسمتکششنخبافندگی
abrasive belt tension کشش تسمه سنگ سمباده
low tension winding سیم پیچ فشار ضعیف
tension pulley wheel محلکشیدگیدندهای
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
abrasive belt tension کشش تسمه
low-tension distribution line خطسیرپخشفشارضعیف
medium tension distribution line خطسیرپخشفشارمتوسط
cable rigging tension chart جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
fault tension protective switch کلید محافظ ولتاژ عیب
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high زبان سطح بالا
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
on high در اسمان
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high خیلی بزرگ
high ت
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
on high به اسمان
high عظیم
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
on high در بالا
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high واچرخه
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high متکبرانه
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high خشمگینانه
high وافر گران گزاف
high متعال رشید
high بلند پایه
high جای مرتفع
high عالی
high مرتفع
high سخت گران
high بزرگ
high تند زیاد باصدای زیر
high باصدای بلند
high بوگرفته
high اندکی فاسد
high بالا
high value قیمتی
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high خشن متکبر
high (1 9 to 36) بلند
high فراز
high بلند
high value گران قیمت
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high زیاد
very high ارتفاع خیلی بالا
high proof تند
high tender به مزایده گذاشتن
high strung کوک
high strung عصبانی
high tender مزایده
High Gothic [معماری سبک گوتیک در آلمان]
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high temperature دمای بالا
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
high ball شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high strung بسیار حساس
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high spirited متکبر
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high relief برجستگی زیاد
high-altar محراب اصلی
high status بلندپایه
high line پل رابط اصلی
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high-pitched شوریده
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com