English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
high vacuum خلاء زیاد
Search result with all words
ultra high vacuum مسیر ازاد متوسط هوا
Other Matches
vacuum جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum خلاء
vacuum جلاء
vacuum خلا
vacuum فضای تهی
vacuum فرف یاجای بی هوا
vacuum chamber اتاق خلاء
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
vacuum concrete بتن مکیده
vacuum cutout افتامات خلائی
vacuum cleaner جاروی برقی
vacuum-packed مکیده
vacuum-packed کیپ و بیهوا
vacuum-packed تهیه شده
vacuum diaphragm خلفپرده
vacuum diaphragm خلفدیواره
vacuum manifold لولهچندلایتخلیه
low vacuum خلاء کم
vacuum distillation تقطیر در خلاء
vacuum gage خلاء سنج
vacuum tube لوله خلاء
vacuum tube لامپ خلاء
vacuum trust تراست در خلاء
vacuum tunnel تونل خلاء
hard vacuum خلاء سخت
vacuum oven اون خلاء
absolute vacuum خلاء مطلق
vacuum cleaners جاروی برقی
vacuum pump پمپ خلاء
vacuum tube voltmeter ولت سنج با لامپ خلاء
vacuum tube light نور لامپ خلاء
vacuum tube detector اشکارساز با لامپ خلاء
formwork with vacuum chambers قالب بندی با خلاء
vacuum system console کاهشدهندهسیستمخلاء
vacuum coffee maker تخلیهقهودرستکن
vacuum precessed concrete بتن با قالب خلاء
vacuum impregnating process پرسازی در خلاء
hand vacuum cleaner جارودستی
cylinder vacuum cleaner سیلندرجاروبرقی
very high ارتفاع خیلی بالا
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
on high در بالا
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high value گران قیمت
high زیاد
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high (1 9 to 36) بلند
on high در اسمان
on high به اسمان
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high بزرگ
high سخت گران
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high عظیم
high واچرخه
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high value قیمتی
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high بالا
high اندکی فاسد
high فراز
high مرتفع
high عالی
high جای مرتفع
high بلند پایه
high متعال رشید
high وافر گران گزاف
high خشمگینانه
high خشن متکبر
high متکبرانه
high تند زیاد باصدای زیر
high باصدای بلند
high بوگرفته
high ت
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high بلند
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high خیلی بزرگ
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high زبان سطح بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high seas دریای ازاد
high strung بسیار حساس
high storage انباره بالا
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high seasoned پرادویه
high status بلندپایه
high strung عصبانی
high strung کوک
high tender مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
high tension فشار قوی
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high seas ابهای بین المللی
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high sea دریای ازاد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high seas ابهای برون مرزی
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high seas دریاهای باز
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high seas دریاهای ازاد
high temperature دمای بالا
high grown بلند بالا
high land زمین کوهستانی
high light نکات برجسته یا جالب
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights نکات مهم
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بامناعت
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high interest بهره سنگین
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high hat کلاه بلند
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat افاده کردن
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high priced پر قیمت
high priced پر بها
high priest کشیش اعظم
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high resolution وضوح بالا
high road شاهراه
high priced گران بها
high pressure فشار زیاد
high pressure قوی
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order رتبه بالا
high pass پاس بلند
high-powered پر زور
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high power تفنگ شکاری بزرگ
high precison دقت زیاد
high precison دقت بالا
high pressure دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high road جاده عمده
high tension فشارقوی
high-pitched زیر
high-rise وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high card کارتبالا
high altar مهمترینمحرابکلیسا
high and mighty ازخودراضی - ازخودمتشکر
High Commission کنسولگری - دفتریکهبهاعضایعالیرتبهخودجاومکانمیدهد
High Court دادگاهویژهجرائممهم
high heels کفشپاشنهبلند
high point نقطهاوج
high season فصلتوریست
high spot جذابترین لذتبخشترین
high-rise ساختمان بلند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-pitched متعال
high-pitched والا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com