English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
high velocity با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity سرعت اولیه زیاد
high velocity سرعت دهانهای زیاد
Search result with all words
high velocity drop بارریزی با سرعت سقوط زیاد
high velocity drop بارریزی سریع
Other Matches
mean velocity تندی میانگین
velocity بردار سرعت
velocity بردار سرعت [فیزیک]
velocity سرعت اولیه
velocity سرعت گردش پول
velocity تندی برحسب زمان
velocity سرعت سیر شتاب
velocity سرعت
velocity تندی
velocity سرعت دهانهای توپ
velocity درجه تندی
mean velocity سرعت متوسط
velocity سرعت حرکت
velocity فرزی
velocity چابکی
velocity سرعت انتقال
velocity چالاکی
velocity زرنگی [چابکی]
velocity constant ضریب سرعت
velocity constant ثابت سرعت
terminal velocity سرعت حد
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
local velocity سرعت موضعی
velocity factor ثابت سرعت
velocity of advance تندی پیشرفت
velocity modulation تحمیل سرعتی
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity of escape سرعت گریز
friction velocity سرعت اصطکاکی
velocity of fall سرعت سقوط
velocity of light سرعت نور
velocity microphone میکروفون نواری
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
velocity gradiant میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
velocity factor ضریب سرعت
velocity of a wave سرعت پخش موج
drift velocity سرعت سوق
critical velocity سرعت بحرانی
apparent velocity سرعت فاهری
conduction velocity سرعت رسانش
conduction velocity سرعت هدایت
circular velocity سرعت دایرهای
wind velocity سرعت حرکت باد
wind velocity سرعت باد
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
absolute velocity سرعت مطلق
burnout velocity سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
angular velocity سرعت زاویهای
angular velocity سرعت زاویهای رهایی بمب
angular velocity تندی زاویهای
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
velocity of money سرعت پول
velocity of propagation سرعت انتشار
group velocity سرعت گروهی
velocity of retreat سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity ratio نسبت سرعت
final velocity سرعت نهایی
fall velocity سرعت سقوط
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
escape velocity سرعت گریز
escape velocity سرعت فرار
electron velocity سرعت الکترونها
drift velocity سرعت رانش
discharge velocity سرعت تخلیه
terminal velocity سرعت داخلی گلوله
instantaneous velocity سرعت لحظهای
actual velocity سرعت واقعی
low velocity کم سرعت
low velocity با سرعت کم
initial velocity سرعت ابتدایی توپ
initial velocity سرعت اولیه
muzzle velocity سرعت ابتدایی توپ
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
muzzle velocity سرعت دهانه
muzzle velocity سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
liner velocity بردار سرعت
liner velocity سرعت
instantaneous velocity سرعت انی
intrinsic velocity گرانروی ذاتی
initial velocity سرعت اغازی
light velocity سرعت نور
limit velocity حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
limiting velocity بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
wave velocity سرعت موج
induced velocity سرعت القاء شده
phase velocity سرعت موج
radial velocity تندی شعاعی
radial velocity سرعت شعاعی
reduced velocity گرانروی کاهیده
relative velocity سرعت نسبی
remaining velocity سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
safe velocity سرعت مطلوب
seepage velocity سرعت زه اب
phase velocity سرعت فاز
permissible velocity تندی مجاز
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income velocity سرعت گردش پول
orbital velocity سرعت مداری
sound velocity سرعت حرکت صوت در اب دریا
peculiar velocity سرعت خاص
permissible velocity سرعت مجاز
permissible velocity حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
income velocity of money سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
constant velocity joint تویی چرخ
velocity of money circulation سرعت گردش پول
developed muzzle velocity سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
root mean square velocity جذر میانگین مجذور سرعت
maxwell velocity distribution تقسیم سرعت ماکسول
maxwillian velocity distrobution پخش سرعت ماکسولی
velocity modulated tube لامپ تحمیل سرعتی
velocity of energy transmission سرعت انتقال انرژی
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
fermi dirac sommerfeld velocity distribu قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
on high در اسمان
on high در بالا
on high به اسمان
high value قیمتی
very high ارتفاع خیلی بالا
high value گران قیمت
high خیلی بزرگ
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high سخت گران
high بزرگ
high (1 9 to 36) بلند
high بالا
high اندکی فاسد
high بوگرفته
high باصدای بلند
high عظیم
high واچرخه
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high ت
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high تند زیاد باصدای زیر
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high فراز
high بلند
high عالی
high جای مرتفع
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high مرتفع
high خشن متکبر
high متعال رشید
high بلند پایه
high زیاد
high متکبرانه
high وافر گران گزاف
high خشمگینانه
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high status بلندپایه
high tender مزایده
high strung کوک
high strung بسیار حساس
high light نکات برجسته یا جالب
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights نکات مهم
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high time هنگام خوشی وعیش ونوش
high temperature دمای بالا
high tension فشارقوی
high test امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high time اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high tension فشار قوی
high toned دارای صدای زیر
high toned زیر عالی
high toned باب روز
high up in the air خیلی بالادر هوا
high tender به مزایده گذاشتن
high storage انباره بالا
high vacuum خلاء زیاد
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high spin پر اسپین
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high road جاده عمده
high road شاهراه
high proof سنگین
high resolution وضوح بالا
high resistance پرمقاومت
high resistance پر مقاومت
high relief نقش تمام برجسته
high relief نقوش برجسته
high ranking عالی رتبه
high proof برنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com