English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (12 milliseconds)
English Persian
high water مد
high water مد دریا
high water دریا درحال مد
high water طغیان اب
high water حداکثر ارتفاع اب مد دریا
high water فراز اب
Search result with all words
high water mark بالاترین داغ اب
high-water mark بالاترین داغ اب
high-water marks بالاترین داغ اب
high water line خط مد دریا
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
mean high water مد میانگین
mean high water اب بالای میانگین
mean high water neaps متوسط ارتفاع اب دریا
mean higher high water ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
come hell or high water <idiom> هیچ فرقی نمیکنه چه اتفاقی بیافته
hell and high water <idiom> هر نوع مشکلاتیاسختی
freshet [high water] سیل
freshet [high water] طغیان آب
Other Matches
high باصدای بلند
high خشمگینانه
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high متکبرانه
high تند زیاد باصدای زیر
high بالا
high اندکی فاسد
high بوگرفته
high زبان سطح بالا
high بزرگ
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high ت
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high واچرخه
high خیلی بزرگ
high عظیم
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high سخت گران
high زیاد
high متعال رشید
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
on high در اسمان
on high در بالا
on high به اسمان
high وافر گران گزاف
very high ارتفاع خیلی بالا
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high (1 9 to 36) بلند
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high خشن متکبر
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high بلند پایه
high جای مرتفع
high عالی
high مرتفع
high بلند
high فراز
high value گران قیمت
high value قیمتی
by water از راه دریا
by water با کشتی
first water بالاترین مقام
water آب
by water از راه رودخانه
She let the water out . آب را ول کرد
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
water still دستگاه تقطیر اب
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
on the water در کشتی
of the first water بهترین
f.water عرق رازیانه
mean water میان اب
first water درجه اول
water اب دادن
water مایع
water پیشاب
water ابگونه
to water something آب دادن [گیاه]
water course مجرای اب
water way ابراهه
water course حق الشرب
water way مسیل
above water <adj.> شناور
water اب
water way راه ابی
water down <idiom> ضعیف شدن
water course حق المجری
above water <adj.> روی آب
to water آب دادن
to water آب ریختن
high grade مرغوب
high grade قوی
high frequency بسامد بالا
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
high frequency پربسامد
high gloss پر جلاء
high lights نکات مهم
high frequency فرکانس بالا
high frequency فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
high gear دنده قوی خودرو
high grade درجه اعلی
high grade عالی
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high light نکات برجسته یا جالب
high flying خیال پرور
high handed خودخواهانه
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
high land زمین کوهستانی
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high hat افاده کردن
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high grown بلند بالا
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high impedance امپدانس بالا
high handed مکارانه
high hat کلاه بلند
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jinks جشن و بیا و برو
high boiling دیر جوش
high born اصیل
high born نجیب زاده
high bred اصیل
high bred باتربیت
high burst ترکش بالا
high burst تیر زمانی بالا
high climb مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
high cloud ابرهای مرتفع
high colour سرخی
high colour خجالت
high board سکوی شیرجه 3 متری
high bids مزایده
high beam نور بالای چراغ اتومبیل
high jinks سروصدا و شادی
high jinks جست و خیز
high jinks جشن و پایکوبی
with a high hand امرانه
high aerial آنتن مرتفع
high airburst ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
high altitude از ارتفاع زیاد
high altitude ارتفاع زیاد
high angle تیر قائم
high asia قسمت بلند و مرکزی امریکا
high beam نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
high conductivity قابلیت هدایت زیاد
high contrast تغایر عالی
high contrast تغایر بالا
high explosive مواد منفجره قوی
high explosive سوختار شدید
high explosive ماده منفجره شدید
high field میدان قوی
high flier مرغ یا شخص بلند پرواز
high flown گزاف
high flown اغراق امیز
high flown پرطمطراق قلنبه
high flying بلند پرواز
high flying بلند خیال
high explosive ماده منفجره
high energy پر انرژی
high end گرانترین محصول یا مدل
high court of دیوانعالی تمیز
high court of دیوانعالی کشور
high crowned نوک بلند
high day روز عید
high day روز جشن
high density چگالی عالی
high dollar value قیمتی
high dollar value سنگین قیمت
high dutch زبان المانی
high efficiency راندمان بالا
high efficiency ضریب بهره بالا
high flying یاوه اندیش
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high temperature دمای بالا
high tender مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
high tension فشار قوی
high tension فشارقوی
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high status بلندپایه
high souled با جرات
high souled با همت
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high test امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
high time اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
high time هنگام خوشی وعیش ونوش
high watermark نشان بلندترین ترازاب
high wing بال بالا
high wrought صنعتی
high wrought با استادی ساخته شده
high wrought شدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com