English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
high yield پر بازده
high yield با بازده زیاد
high yield پربازده
Other Matches
yield جاری شدن
yield محصول
yield رها کردن
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield حاصل
yield بهره
yield محصول حاصل
yield بازدهی
yield تسلیم کردن یا شدن
yield بازده
yield ارزانی داشتن
yield عایدی
yield بازده انفجار
yield واگذارکردن
yield بار
yield ثمر دادن
safe yield بده قابل اطمینان
redemption yield حاصل بازخرید
rate of yield نرخ بهره موثر
rate of yield نرخ بازدهی
quantum yield بهره کوانتومی
quantum yield بازده کوانتایی
yield of lime بازدهی اهک
net yield بازده خالص
low yield بازده کم
lateral yield له شدگی جانبی
safe yield بده قابل برداشت
specific yield ابدهی ویژه
sustained yield بازده مستمر
yield point نقطه تسلیم
yield point نقطه شکست
yield point حد روانی
yield point حد جری شدن
yield of lime نسبت حجم اهک شکفته شده به حجم ان قبل از شکفتن
average yield بازده متوسط
current yield بازده جاری
yield of cdoncrete شن واب
earning yield بازده عواید
earning yield حاصل عواید
yield point حد سیلان
yield rate نرخ بازدهی
sustained yield بازده پیوسته
time yield تسلیم زمانی
yield of cdoncrete حجم بتن حاصل پس از ترکیب مواد سیمان
gross yield محصول ناخالص
redemption yield بازده خرید
yield of bonds نرخ بازده اوراق قرضه
gross yield بازده ناخالص
yield of capital بازده سرمایه
yield tax مالیات بر عایدی
yield stress تنش تسلیم
yield strength تاب ارتجاعی
yield of cdoncrete ماسه
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
fission to yield ratio بازده اتمی
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
time yield limit حد تسلیم زمانی
yield point at elevated temperatures نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature نقطه تسلیم در دمای بالا
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
very high ارتفاع خیلی بالا
on high به اسمان
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
on high در بالا
on high در اسمان
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
high (1 9 to 36) بلند
high اندکی فاسد
high واچرخه
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high وافر گران گزاف
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high زبان سطح بالا
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high عظیم
high خشمگینانه
high بالا
high بوگرفته
high باصدای بلند
high تند زیاد باصدای زیر
high سخت گران
high متکبرانه
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high ت
high خشن متکبر
high بزرگ
high فراز
high بلند
high مرتفع
high عالی
high value گران قیمت
high خیلی بزرگ
high متعال رشید
high زیاد
high value قیمتی
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high بلند پایه
high جای مرتفع
high tender به مزایده گذاشتن
high tender مزایده
high tension فشار قوی
high temperature دمای بالا
high strung کوک
high strung عصبانی
high strung بسیار حساس
high storage انباره بالا
high sea دریای ازاد
high spirited جسور
high road شاهراه
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high souled با جرات
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high spirited متکبر
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high seasoned پرادویه
high seas دریاهای باز
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high road جاده عمده
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high status بلندپایه
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high spin پر اسپین
high grown بلند بالا
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high land زمین کوهستانی
high light نکات برجسته یا جالب
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high limit حد نهایی
high line پل رابط اصلی
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
high minded بامناعت
high minded بزرگ منش
high minded مغرور
high money پول گران
high moral روحیه عالی
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high interest بهره سنگین
high grown بلند قد
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high hat کلاه بلند
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat افاده کردن
high horse مغرور
high horse پر افاده
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
high impedance امپدانس بالا
high interest بهره گران
high moral روحیه قوی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high priced گران بها
high priced پر قیمت
high priced پر بها
high priest کشیش اعظم
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high resolution وضوح بالا
high pressure فشار زیاد
high pressure قوی
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high order رتبه بالا
high-class والا مقام
high pass پاس بلند
high pheasant تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
high polymer بسپار سنگین
high polymer بسپار بزرگ
high port حالت دست فنگ
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com