Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
high-altar
محراب اصلی
Other Matches
high altar
مهمترینمحرابکلیسا
altar
قربانگاه
altar
قربان گاه
altar
محراب
altar
محراب مجمره
altar
مذبح
altar-facing
آذین پیش مهرابی
altar-niche
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
altar of credence
[محل میز عشای ربانی]
altar of repose
[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
English altar
محراب انگلیسی
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-tomb
صندوق مزار
altar-steps
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-stair
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-table
میز مقدس در کلیسا
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
altar-piece
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
high
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
خیلی بزرگ
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
on high
به اسمان
on high
در اسمان
about as high
تقریبا` همان اندازه بلند
very high
ارتفاع خیلی بالا
high value
گران قیمت
high value
قیمتی
you were then that high
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
on high
در بالا
high-up
فردیباقدرتونفوذفراوان
high
زبان سطح بالا
high
اندکی فاسد
high
خشمگینانه
high
فراز
high
بلند
high
مرتفع
high
عالی
high
جای مرتفع
high
بلند پایه
high
متعال رشید
high
زیاد
high
وافر گران گزاف
high
خشن متکبر
high
متکبرانه
high
تند زیاد باصدای زیر
high
بالا
high
باصدای بلند
high
بوگرفته
high (1 9 to 36)
بلند
high
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high
سخت گران
high
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
عظیم
high
واچرخه
high
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
بزرگ
high
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
ت
high interest
بهره سنگین
high light
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high lights
نکات مهم
with a high hand
امرانه
high light
نکات برجسته یا جالب
to be in a high feather
سرخلق بودن
to fly high
بلندپروازی کردن
high interest
بهره گران
high land
زمین کوهستانی
high jack
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
very high frequency
فرکانس خیلی زیاد
to fly high
بلندهمت بودن
high jumper
پرنده پرش ارتفاع
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high lights
موضوعات مهم مطالب مهم
high minded
مغرور
high-rise
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high money
پول گران
high moral
روحیه عالی
high moral
روحیه قوی
high minded
بزرگ منش
high minded
بامناعت
high and mighty
ازخودراضی - ازخودمتشکر
high mind
با مناعت دارای احساسات بلند
high grade
مرغوب
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high-rise
ساختمان بلند
high line
پل رابط اصلی
high limit
حد نهایی
high card
کارتبالا
high-rise
ساختمان چندین اشکوبه
high-pitched
زیر
high-class
درجه یک
high-class
مرغوب
high gear
دنده قوی خودرو
high gloss
پر جلاء
high-class
کهبد
high grade
درجه اعلی
high grade
عالی
high grade
قوی
high-pitched
متعال
high-pitched
والا
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-powered
توانمند
high-powered
پر توان
high-powered
پر زور
high-powered
پر نیرو
high-pitched
میان فراز
high-pitched
بسیار شیبدار
high-pitched
شوریده
high-pitched
هیجان زده
high-pitched
ارجمند
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
high-class
والا مقام
high-class
از طبقات بالا
high life
نوعی رقص تند
high life
زندگی پر ریخت و پاش
high horse
مغرور
high horse
پر افاده
high hurdles
مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle
مانع بلند
high impedance
امپدانس بالا
high jinks
جشن و بیا و برو
high jinks
سروصدا و شادی
high jinks
جست و خیز
high hat
افاده کردن
high hat
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high-class
بلندپایه
high wires
سیم بندبازی
high wire
سیم بندبازی
high grown
بلند بالا
high grown
بلند قد
high grown
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed
امرانه
high handed
خودخواهانه
high handed
مکارانه
high hat
کلاه بلند
high jinks
جشن و پایکوبی
high octane
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
high priest
کاهن اعظم
high run
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea
دریای ازاد
high seas
ابهای برون مرزی
high seas
دریای ازاد
high seas
ابهای بین المللی
high seas
دریاهای ازاد
high seas
دریاهای باز
high seasoned
پرادویه
high road
جاده عمده
high road
شاهراه
high proof
سنگین
high proof
تند
high proof
برنده
high ranking
عالی رتبه
high tension
فشار قوی
high relief
نقوش برجسته
high relief
نقش تمام برجسته
high resistance
پر مقاومت
high resistance
پرمقاومت
high resolution
وضوح بالا
high seasoned
خوش طعم پرچاشنی
high souled
با جرات
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage
انباره بالا
high strung
بسیار حساس
high tender
به مزایده گذاشتن
high strung
عصبانی
high strung
کوک
high temperature
دمای بالا
high tension
فشارقوی
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
high status
بلندپایه
high souled
با همت
high speed
سریع السیر
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed
دنده سریع
high spin
پرچرخش
high spin
چرخش زیاد
high spin
پر اسپین
high spirited
جسور
high spirited
متکبر
high spirited
دارای روح خودسری وجسارت
high tender
مزایده
high priest
کشیش اعظم
mean high water
اب بالای میانگین
high potential
فشار قوی
it is high time to go
وقت رفتن رسیده است
hole high
توقف گوی در کنار سوراخ
high yield
پربازده
high yield
با بازده زیاد
high yield
پر بازده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com