English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
highway bridge راپل
Other Matches
highway چندرشتهای اتوبان
highway باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highway شاهراه
highway بزرگراه
highway راه
highway شاه راه
highway شارع عام
highway شینه جامع
highway چند راهه
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
Highway Code کد شاهراه
highway robbery قطع الطریق
highway robbery راهزنی
highway robber قاطع الطریق
highway robber راهزن
highway engineering تکنیک جاده سازی
highway engineering مهندسی جاده سازی
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
national highway شاهراه
national highway راه اصلی
highway robbery <idiom> قیمت خیلی بالا
highway user tax مالیات حق عبور
peripheral highway [American E] شاهراه پیرامونی
This is plain highway robbery . این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) . وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge پل زدن
bridge پل فرماندهی
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge پل فرماندهی کشتی
bridge compassplatform : syn
bridge اتصال دادن
bridge پل ساختن
bridge بازی ورق
bridge پل
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge برامدگی بینی
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge جسر
natural bridge پل طبیعی
navigating bridge پل ناوبری
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating bridge پل کارگاهی
oxygen bridge پل اکسیژنی
pontoon bridge پل شناور قایقی
pontoon bridge پل موقت
railroad bridge پل راه اهن
railway bridge پل راه اهن
ribbon bridge پل کرکرهای
rise of a bridge خیز طاق پل
road bridge پل خیابان
road bridge پل راه
road bridge راه پل
ribbon bridge پل تاشونده
movable bridge پل بازشو
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
irish bridge اب نما
irish bridge پل مغروق
irish bridge ابنمای مغروق
irish bridge پل ایرلندی
lattice bridge پل نردهای
lattice bridge پل شبکهای
lever bridge پل باز شو
lever bridge پل بالا رو
lifting bridge پل بالارو
loading bridge پل بارگیری
magnetic bridge پل مغناطیسی
magnetic bridge پل رلوکتانس
maxwell m l bridge پل ماکسول
measuring bridge پل اندازه گیری
movable bridge پل متحرک
inductance bridge پل اندوکتیویته
salt bridge پل نمک
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
lift bridge پلبالارو
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose برآمدگیبینی
bridge assembly برآمدگیسیمها
beam bridge پلمیلهای
bass bridge پایهباس
arch bridge پلقوسدار
wien bridge پل وین
portal bridge پلدروازهای
through arch bridge پلکمانسراسری
transporter bridge پلانتقال
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattic-bridge پل نرده ای
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
treble bridge پلصدایزیر
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
weatstone bridge پل ویتستن
swing bridge پل نوسان دار
swing bridge پل گردان
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
spar bridge پل الواری
slab bridge پل تاوه
slab bridge پل دالو
skew bridge پل کج
signal bridge پل مخابرات ناو
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge نا استواری پل
truss bridge پل اسکلت فلزی
truss bridge پل خرپایی
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge پل پایه خرپایی
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
the pier of a bridge پایه پل
signal bridge پل مخابره ناو
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
clapper bridge پل سنگی
bridge shoe زیره پل
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
bridge rectifier یکسوکننده بریج
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier پایه پل
bridge escape فرار از پل
canal bridge پل کانال
canal bridge پل کیالی
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge پل کنسول
cantilever bridge پل طرهای
cantilever bridge پل بازودار
cantilever bridge پایه پل
cantilever bridge ستون پل
cantilever bridge پل قپانی
cantilever bridge پل معلق
bridge deck بدنه پل
bridge circuit مدار پلوار
bascule bridge پل متحرک
bailey bridge پل متحرک وموقتی
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
arched bridge پل کمانهای
suspension bridge پل اویزان
bascule bridge پل قپانی
bascule bridge پل باسکولی
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
bridge head سر پل ساحلی
bridge head سر پل
bascule bridge پل اهرمی
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل بازشو
suspension bridge پل معلق
conductivity bridge پل برق رسانایی
handling bridge پل بار
girder bridge پل تیر حمالی
girder bridge پل پوتری
float bridge پل شناور
floating bridge پل شناور
heydweiler bridge پل هایدویلر
floating bridge پل متحرک موقتی
girder bridge پل بیلی متوسط
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
flying bridge پل موقتی
flying bridge پل شناور
gap bridge گلویی ماشین تراش
flying bridge پل هوایی
foot bridge پل پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
flag bridge پل پرچم
flag bridge پل تیمساران
decade bridge پل دهگانه
deck of a bridge صفحه پل
deck of a bridge کف پل
impedance bridge پل امپدانس
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
draw bridge پل کششی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
fixed bridge پل ثابت
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
dry gap bridge پل خشکی
material handling bridge پل باربری
material handling bridge پل بارگیری
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
The flood swepot away the bridge. سیل پل رابرد
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
vertical lift bridge پل بالارو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com