Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
English
Persian
holding timekeeper
زماننگهدار
Other Matches
timekeeper
کارمند ثبت اوقات
timekeeper
گاه نگهدار
timekeeper
وقت نگهدار
lane timekeeper
نگهدارندهزمانخطشناگر
chief timekeeper
داورتایمنگهدار
holding
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding
سهام
holding
متصرفی اجاره داری
self holding
خودنگهدار
holding
نقض مقررات
holding
نگهداری
holding
ملک متصرفی
holding
مایملک
holding
دارایی
holding
دارائی
holding
دارائی سهام
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding
تملک
holding
دراختیار داشتن دارایی
holding
موجودی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding pattern
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding magnet
گیره مغناطیسی
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
holding ground
گیرایی کف دریا
holding force
نیروی بازدارنده
holding force
نیروی تثبیت کننده
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time
زمان صرف شده
share holding
سرمایه گذاری در سهام
holding time
زمان نگهداری
What is holding it up ? what is the snag?
گیر کار کجاست ؟
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
holding flange
لبه نگهدارنده
holding capacity
فرفیت نگهداری
holding attack
تک بازدارنده
holding attack
تک متوقف کننده
holding attack
تک تثبیت کننده
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding a session
اجلاس
holding coil
پیچک نگهدارنده
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding contacts
کنتاکتهای جریانپای
holding company
کمپانی مسلط
holding company
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding costs
مخارج نگهداری
holding company
شرکت صاحب سهم
holding company
شرکت مالک
holding company
شرکت مرکزی
holding company
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
centre holding variation
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
leave (someone) holding the bag
<idiom>
تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
induction holding furnace
کوره گرم نگهدار القائی
holding area marking
نشانگرمنطقهغیرمجاز
isothermal holding furnace
کوره هم دمایی
to beg
[of a dog holding up front paws]
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com