English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hollow shot گودالساچمه
Other Matches
hollow پوک کردن
hollow گودال
hollow توخالی
hollow پوک شدن خالی کردن
hollow گودی حفره
hollow فریبنده
hollow گودافتاده
hollow گود
hollow پوچ
hollow میان تهی
hollow پوک
hollow حفره
hollow out منگنه کردن
hollow <adj.> میان تهی
hollow موج با انحنای زیاد
hollow کاواک
hollow جای پوک
hollow brick اجر مجوف
hollow forge اهنگری کردن مجوف
hollow barrel حفرهلوله
hollow gorge [ربع گرد در برجسته کاری]
hollow moulding [گچ بری مقعر در ته ستون]
hollow square [گچ بری هرمی رومی]
hollow walls دیوار دو جداره
hollow ware چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
hollow brick اجر مشبک
hollow buttress پشت بند تو خالی
hollow hearted غیرصمیمی
hollow organ عضو مجوف وتوخالی
hollow punch سمبه منگنه
hollow rounded چفت نیم گرد
hollow shaft محور مجوف
hollow shaft محور توخالی
hollow space فضای توخالی
hollow tile اجر سفال
hollow tile اجر مجوف
hollow ware ادوات فلزی
hollow forge سوراخ کردن گرم
hollow dam سد تو خالی
hollow buttress پشت بندصندوقهای
hollow chisel قلم گرد
hollow dam سد توخالی
hollow core هسته مجوف
hollow chisel مغار نیم گرد
hollow concrete floor سقف تو خالی بتنی
hollow cone charge خرج گود
hollow cone charge خرج مخروطی
hollow cone charge خرج مقعر
hollow gravity dam سد تهیده وزنی
Loudon's hollow wall [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
He shot himself. او به خودش شلیک کرد.
one shot یک بارهای
like a shot بی تامل
like a shot بیدرنگ
shot تیرپرتاب شده
within shot در تیررس
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
shot برد
shot جوانه زده
shot اصابت کرده
shot رهاشده
shot عکس
shot منظره فیلمبرداری شده
shot فرصت ضربت توپ بازی
shot یک گیلاس مشروب
shot جرعه
shot تیرزدن
shot یک طول زنجیر لنگر
shot امپول
shot ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot اسم مفعول shoot
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
shot شوت
shot ضربه
shot گلوله تیراندازی شده
shot تیراندازی شده تیرخورده
shot تزریق
to be shot ازکارافتادن
shot تیر
to be shot خراب بودن
Take my shot بند کفشم باز شده
shot گلوله
shot ساچمه
shot رسایی پرتابه
shot blast ساچمه پاشیدن
pull shot ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
shot effect اثر ساچمهای
out of ear shot بیرون از صدا رس
one shot pump پمپ روغن مرکزی
one shot multivibrator نوسانساز یکبارهای
one shot lubrication روغنکاری گروهی
shot clock ساعت مسابقه
shot noise اثر ساچمهای
push shot ضربه فشاری
smell shot ساچمه
rifle shot تیررس تفنگ
solid shot ساچمهخالص
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
set shot شوت درجا
passing shot ضربه دور از دسترس
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
shot peen ساچمه پاشیدن
shot blasting براده اهن
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
with in ear shot در حدود صدا رس
shot in the dark <idiom> تیری درتاریکی
with in gun shot درمیدان تیر درتیررس
wild shot تیر بی هدف
wild shot تیر پراکنده
wedge shot ضربه برشی در گلفV
trial shot تیر قلق گیری
trial shot تیر ازمایشی
trial shot گلوله ازمایشی
trap shot ضربه به گوی از محدوده ماسهای
wood shot ضربه با قسمت چوبی راکت
bar shot ساچمهیمیلهای
mug shot عکسیکهدرزمانارتکابجنایتگرفتهشود
shot in the arm <idiom> تشویق یا برانگیختن چیزی
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
give it your best shot <idiom> سخت سعی کردن
big shot <idiom> شخص مهم وقدرتمند
She shot up last year . پارسال یکدفعه قد کشید
A shot in the dark تیری درتاریکی
To fire a shot تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
As soon as a shot was heard … تا صدای تیر شنیده شد …
to fire a shot تیرخالی کردن
to fire a shot شلیک کردن
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
single shot تک گلولهای تک تیر
single shot گلوله منفرد
sighting shot تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
shot silk ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
shot maker فشنگ ساز
shot line نخ پران
shot line نخ تفنگ
single shot اسلحه تک تیر
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
small shot ساچمه
stuff shot شوت ابشاری
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
spot shot ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
snap shot عکس فوری گرفتن
snap shot فوری
single shot یکبارهای
snap shot بعجله انجام شده
snap shot عکس فوری
shot gun تفنگ شکاری
drop shot جاخالی
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
course line shot مشاهده در خط
corner shot ضربه به گوشه دیوار جلو
combination shot ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
chip shot ضربه کوتاه
cheap shot خشونت عمدی
charity shot پرتاب ازاد
case shot جای فشنگ
crashing shot شوت محکم
crosscorner shot ضربه به سمت قطر مخالف
crosscourt shot ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot ضربه دراپ
draw shot ضربه با پیچش به عقب
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
dismantling shot تیر تخریب کننده
dead shot تیر اشتباه
dead shot تیر خطا
dab shot ضربه ناگهانی از نزدیک تور
case shot چارپاره
case shot چار پاره
acrack shot تیراندازماهر
big shot ادم کله گنده
big shot شخص مهم
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
pot-shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot shot تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
alley shot ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
bank shot پرتابی که به تخته بخورد
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
carom shot طرز ضربه زدن به گوی بامماس گذاشتن به گوی دیگر
cannon shot تیررس توپ شلیک شده از توپ
cannon shot گلوله توپ
called shot ضربه معین بطرف گوی یاکیسه یا هر دو
call one's shot مشخص کردن هدف
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
bounce shot گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
shot put پرتاب وزنه
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
he was shot for a spy او به جرم جاسوسی تیرباران شد
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
hole shot شکست دادن حریف با شروع بهتر
dunk shot گل ابشاری
ond shot بیک حمله دریک حمله
indian shot خیز ران هندی
jaw shot ضربه به گوی در گوشه میزبیلیارد
kill shot ضربه محکم
line shot گلوله در خط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com