Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
home consumption
مصرف خانگی
home consumption
مصرف داخلی
Search result with all words
This sort of propaganda is for home consumption
این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
Other Matches
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Home , sweet home .
هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
The hotel was home from home .
هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
overall consumption
مصرف کل
consumption
مرض سل
consumption
زوال
consumption
سوختن
consumption
مصرف
consumption
صرف
conspicuious consumption
بکار برده شد
conspicuious consumption
مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
conspicuious consumption
مصرف تجملی
conspicious consumption
مصرف تجملی
capital consumption
مصرف سرمایه
consumption schedule
جدول مصرف
consumption theory
نظریه مصرف
domestic consumption
مصرف خانگی
consumption rate
اهنگ مصرف
consumption rate
میزان مصرف
consumption function
تابع مصرف
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
consumption history
شرح حال مصرف کالائی خاص
consumption economies
صرفه جوئیهای مصرفی
consumption diseconomies
زیانهای مصرفی
consumption lending
وام مصرفی
consumption rate
نواخت مصرف
consumption credit
اعتبار مصرفی
energy consumption
مصرف انرژی
fuel consumption
مصرف سوخت
nonrival consumption
مصرف غیر رقابتی
optional consumption
مصرف اختیاری
per capita consumption
مصرف سرانه
permanent consumption
مصرف دائمی
power consumption
مصرف قدرت
power consumption
مصرف برق
present consumption
مصرف جاری
present consumption
مصرف حال
private consumption
مصرف خصوصی
productive consumption
مصرف مولد
rate of consumption
نرخ مصرف
rival consumption
مصرف رقابتی
national consumption
مصرف ملی
mass consumption
مصرف کلان
mass consumption
مصرف انبوه
gasoline consumption
مصرف بنزین
transitory consumption
مصرف انتقالی
unproductive consumption
مصرف بیهوده
unproductive consumption
مصرف غیر مولد
transitory consumption
مصرف گذرا
indirect consumption
مصرف غیر مستقیم
induced consumption
مصرف القائی
induced consumption
مصرف تشویقی
industrial consumption
مصرف صنعتی
internal consumption
مصرف داخلی
irrigation consumption
مصرف ابیاری
smoke consumption
دودگیری
aggregate consumption
مصرف کل
consumption goods
کالاهای مصرفی
autonomous consumption
مصرف مستقل
total consumption burner
مشعل تمام مصرف کن
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
income consumption curve
مصرف
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
high mass consumption
مصرف انبوه
per capita water consumption
مصرف سرانه اب
The consumption of suger has gone up this year .
مصرف شکرامسال با لارفته است
income consumption curve
منحنی درامد
consumption possibility line
حد مصرف
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
consumption possibility line
خط امکانات مصرف
age of mass consumption
عصر مصرف انبوه
price consumption curve
منحنی قیمت مصرف
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
post war consumption functions
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
home
اولین رکورد داده در فایل
home
مرزوبوم
home
روش بررسی و حمل تراکنشهای باک به خانه کاربر به وسیله ترمینال یا مودم
home
منزل
home
خانه دادن
third home
بازیگر مهاجم
home
محل زندگی کسی
may i see you home?
برسانم
home
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
home
منزلگاه
home help
کمکحالبیمار
home like
خانگی
home like
وطنی
home
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home
بازی
home
بطرف خانه
home
میهن
home
میهن وطن
home
شهر بخانه برگشتن
home
کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home
وطن اسایشگاه
home
جا به داخل لوله راندن
home
زمین خودی
home
وطن
home
اقامت گاه
may i see you home?
اجازه دهید شمارابخانه
home
ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home like
راحت
Is there anybody at home ? Anybody home ?
کسی منزل هست ؟
home
نقط ه شروع چاپ روی صفحه
home
سرزمین پدر و مادر
It came home to me.
به فکرم رسید.
home
خانه
nobody home
<idiom>
فکرش جای دیگر است
It came home to me.
به نظرم رسید.
at home
<idiom>
درخانه
On my way home. . .
اگر سرم راببرند امضاء نخواهم کرد
home
زادبوم
come home
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
WI'll you take me home?
مرا به منزل می رسانید ؟
On my way home. . .
سرراهم بمنزل ...
home
میهن
home
وطن
at home
پذیرایی در ساعت معین
close to home
<idiom>
به احساسات شخصی نزدیک شدن
sickfor home
دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
home-made
<adj.>
خانگی
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
Home appliances
وسایل خانگی
home-made
<adj.>
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
to send home
به خانه
[از جایی که آمده اند]
برگرداندن
sickfor home
دلتنگ
home address
آدرس منزل
soldiers' home
پادگان
to start for home
رهسپار به
[راه]
خانه شدن
You have my home address.
شما آدرس من را دارید.
Theres no place like home .
<proverb>
هیچ جا مثل خانه نمى شود .
soldiers' home
سربازخانه
home straight
خطمستقیموسطبازی
at home and abroad
در داخل و خارج
[از کشور]
stay at home
خانه نشین
What is your home address?
نشانی منزلتان چیست ؟
to bring home
حالی کردن
home towns
شهر موطن
home towns
زادگاه
home towns
خاستگاه
home towns
زادشهر
home-grown
خانگی
home-grown
محصول خانه
take-home pay
مزد پس از کسر مالیات و غیره
take-home pay
مزد خالص
take-home pay
خالص دریافتی
home plate
صفحهبازی
children's home
محلنگهداریبچههاییکهپدرومادر خوبوشایستهایندارند
home ground
آشنا بهمحیط
Home Secretary
مسئولدفتر
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
stately home
خانهاشرافی
home time
زمانیکهمدارستعطیلمیشود
home town
زادشهر
home town
خاستگاه
home town
زادگاه
to bring home
ثابت کردن
to freight out and home
دوسره کرایه کردن
to make one's way home
راه خانه را پیش گرفتن
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
to pay home
تلافی کامل کردن
Home appliances
لوازم خانگی
She lost her way home .
راه خانه اش را گه کرد
tumble home
خم درونی
He came straight home.
صاف آمد خانه
take-home pay
حقوق خالص
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
home stretch
پایانراه
home stretch
مرحله نهایی
home stretch
گام های پایانی
home town
شهر موطن
home truth
حقایقیکهدربارهخودتاناز دیگریمیفهمید
home market
بازار داخل کشور
home building
ساختمان مسکونی
home born
خانه زاد
home born
طبیعی
home born
بومی
home address
نشانی مبداء
home address
نشانی منزلگاه
harvest home
محل جمع اوری خرمن
harvest home
پایان درو
harvest home
اخر خرمن
home country
کشور اصلی
home computer
کامپیوتر خانگی
home market
بازار داخلی
home made
ساخت بومی
home made
ساخت داخلی
home key
کلید Home
home hole
اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
home front
عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ
home currency
پول ملی
home currency
پول داخلی
home country
محل تولید
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
funeral home
مرده شوی خانه
delivery to the home
تحویل در خانه
home computers
کامپیوتر خانگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com