English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
home port پایگاه اصلی
home port پایگاه مادر
Other Matches
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
The hotel was home from home . هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
Home , sweet home . هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
port دهانه
port درگاه
port بردن
port ریل اطراف ناو
port ترابردن
port دماغه
port مجرای عبورروغن
port مدخل
port شیار هادی دهانه
port دروازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port سمت چپ ناو
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port باب
port دریچه تبدیل برنامه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
out port بندرخارج از محوطه
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port روزنه
port دریچه
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port به آن وصل است را انتخاب کند
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
out port بندر دور از مقصد
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port بندر گاه
port مجرا
i/o port مدخل ورودی و خروجی
last port شیپور خاموشی
last port شیپور عزا
port بندر
port بندرگاه
port در رو مخرج
port دورازه
port درب درگاه
port بندر ورودی
way port بندر سر راه
port فرودگاه هواپیما
port لنگرگاه
port مامن مبدا مسافرت
midi port دریچه یا درگاه IDI
gun port مزغل
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
main port ,
gas port لوله عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
minor port بندر کوچک
main port port principal
memory port درگاه حافظه
main port refrencestation : syn
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
intake port دریچه ورودی
inlet port دریچه ورودی
inlet port سوپاپ ورودی
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
ejection port دهانهپرتاب
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
main port بندر اصلی
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
video port قسمتنمایش
high port حالت دست فنگ
intake port سوپاپ ورودی
naval port بندر دریایی
parallel port درگاه موازی
put into port وارد بندر شدن
registered port بندر مشخص
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
sally port دروازه بزرگ قلعه
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
treaty port بندر پیمانی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
car port سایبان اتومبیل
port watch پست نگهبانی بندر
port watch نگهبان بندر
port arms پیش فنگ
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex مجتمع بندری
port complex لنگرگاه
port hole روزنه
sally port درب ورودی بزرگ
port hole مزغل
port installations تاسیسات بندری
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry بندر مقصد
port of entry بندرمحل ورود
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
exhaust port دریچه خروجی
exhaust port مجرای خروجی
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
controlled port بندرکنترل شده
controlled port بندر نظامی کنترل شده
control port درگاه کنترل
aerial port لنگرگاه هوایی
captain of the port افسر انتظامات بندر
admission port دریچه پذیرش
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port بندر ازاد
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
port of call بندر لنگراندازی
aerial port باراندازی هوایی
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
admission port سوپاپ ورودی
destination port بندر تحویل کالا
destination port بندر مقصد
transfer port دریچهانتقال
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
cargo port دریچه بارگیری ناو
port of call بندر توقف
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
disc drive port قسمتوروددیسک
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
port hand buoy بویه سمت چپ
port auxiliary service یگان خدمات بندری
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
named port of destination بندر مقصد مشخص
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
dual port ram حافظه تسهیم شده
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
home شهر بخانه برگشتن
It came home to me. به نظرم رسید.
home خانه دادن
home بطرف خانه
home که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
It came home to me. به فکرم رسید.
may i see you home? اجازه دهید شمارابخانه
home زادبوم
home وطن
home میهن وطن
home مرزوبوم
home منزل
home اقامت گاه
home میهن
home نقط ه شروع چاپ روی صفحه
home محل زندگی کسی
home منزلگاه
third home بازیگر مهاجم
home اولین رکورد داده در فایل
home کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
home روش بررسی و حمل تراکنشهای باک به خانه کاربر به وسیله ترمینال یا مودم
home امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home بازی
home ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home وطن
home زمین خودی
home جا به داخل لوله راندن
home وطن اسایشگاه
may i see you home? برسانم
home خانه
home سرزمین پدر و مادر
WI'll you take me home? مرا به منزل می رسانید ؟
Is there anybody at home ? Anybody home ? کسی منزل هست ؟
On my way home. . . سرراهم بمنزل ...
home like راحت
home like وطنی
at home پذیرایی در ساعت معین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com