English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
Other Matches
homing لانه گروی
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing station رادارردیاب
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
homing phase مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
homing pigeon کبوتر خانگی
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
homing mine مین ارتعاشی
homing mine مین مجاورتی
homing station رادارهای کنترل هوایی
homing torpedo اژدر تعقیبی
homing pigeon کبوتر جلد
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
homing pigeons بازگشت کبوتر
homing pigeons کبوتر جلد
homing pigeons کبوتر خانگی
homing pigeon بازگشت کبوتر
active homing guidance هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
infrared homing head سرردیاباشعهمادونقرمز
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device ماشین یا وسیله کارا
device دستگاه
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name نام دستگاه
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device شیوه
device اپارات
device فزاره
device چاشنی
device خارضامن
device عامل
device ضامن
device وسیله
device ابزار
device اسباب
device شعار دستگاه
device اختراع
device تمهید
device تجهیزات
device دستگاه اسباب وسیله
device الت
device PRN برای پورت چاپگر
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device وسیله جانبی
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device حیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
overload device فیوز گرمایی
passive device دستگاه منفعل
peripheral device دستگاه جنبی
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device بسیار درست
point device بی عیب
overcurrent device دستگاه حفافت
output device دستگاه خروجی
point device کاملا راست
ignition device وسیله احتراق
illuminating device تجهیزات روشنایی
input device دستگاه ورودی
logic device دستگاه منطقی
mapping device دستگاه نگاشت
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
measuring device تجهیزات اندازه گیری
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device دستگاه اشاره گر
pressure device ماسوره فشاری
switching device تجهیزات سوئیچینگ
symbolic device دستگاه سمبلیک
synchronous device دستگاه همگام
synchronous device دستگاه همزمان
fastening device پوچگیره
locking device ابزار
warning device وسیلههشدار
timing device وسیله
timing device ساعتی
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
physical device ابزار مادی
military device اسباب ارتشی
storage device دستگاه انباره
storage device انباره
storage device دستگاه ذخیره سازی
pressure device عامل فشاری مین
pull device ماسوره کشش مین
pull device عامل کششی
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
safety device خارضامن
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device دستگاه ترتیبی
sighting device وسیله نشانه روی
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device دستگاه انبارش
storage device دستگاه ذخیره
lifting device ابزار بالا بر
active device دستگاه فعال
binary device دستگاه دو حالته
bistable device دستگاه دوپایا
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device وسایل قید و بست
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device دستگاه ارتباطی
electroreceptive device وسیله برقی
dedicated device دستگاه اختصاصی
device cluster گروه دستگاه
device code کد دستگاه
device dependent وابسته به دستگاه
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
bending device کج گیر
audio device دستگاه سمعی
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
active device دستگاه کنشی
analog device دستگاه قیاسی
analog device دستگاه انالوگ
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device ضامن ضد مین روبی
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device دستگاه ناهمگام
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
firing device ماسوره مین
device status وضعیت دستگاه
gripping device متعلقات گیره و بست
dressing device دستگاه مستقیم کنی
drawing device دستگاه ترسیمه
device number شماره دستگاه
discrete device دستگاه گسسته
display device دستگاه نمایش
firing device عامل منفجرکننده
device flag پرچم دستگاه
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence مستقل از دستگاه
firing device ماسوره
device independence استقلال دستگاه
metal detecting device دستگاه فلزیاب
metal detection device دستگاه فلزیاب
firing pull device ماسوره کششی مین
firing pressure device ماسوره فشاری مین
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
input output device دستگاه ورودی و خروجی
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
acoustic resonance device دستگاه همنوایی صوتی
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
head cleaning device وسیله هد پاک کن
charge coupled device اسباب تزویج علامت
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
anti interference device دستگاه ضد تداخل
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
pipe bending device لوله خمکن
solid state device دستگاه حالت جامد
high lift device وسایل برای زیاد
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
control panel device ابزار تابلوی کنترل
current consuming device وسیله برقی
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
data entry device دستگاه داده دهی
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
data storage device دستگاه ذخیره داده
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
charge coupled device حافظه با اطلاعات چرخان
charge coupled device دستگاه توام با بار
charge coupled device دستگاه بار جفت شده
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
mass storage device دستگاه تل انبارش
coupling guide device دستگاهحافظاتصال
anti-skating device دستگاهضدلفزش
air navigation device دستگاههدایتهوایی
voice operated device دستگاه با کار افت صدایی
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com