Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 182 (9 milliseconds)
English	Persian
horizontal loading	پر کردن مهمات به طور افقی
horizontal loading	کولاس افقی
horizontal loading	بارگیری افقی کشتیها
Other Matches
horizontal	افقی
horizontal	حرکت افق در صفحه
horizontal	حرکت نشانه گر در صفحه نمایش کامپیوتر از انتهای یک خط به ابتدای بعدی
horizontal	میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
horizontal	دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
horizontal	روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
horizontal	مدت زمانی که اشعه تصویر در صفحه نمایش به اول خط بعد برمی گردد از آخر خط قبل
horizontal	سطح افقی
horizontal	ترازی
horizontal	تعداد خط وطی در صفحه نمایش ویدیو که در ثانیه تنظیم میشود
horizontal mobility	تحرک افقی
horizontal integration	انضمام افقی
horizontal plane	صفحه افقی
horizontal plane	صفحه عرضی
horizontal polarization	قطبش افقی
horizontal bar	بارفیکس
horizontal pump	پمپ افقی
horizontal scrolling	حرکت افقی
horizontal section	برش افقی
horizontal integration	تمرکز افقی
horizontal combination	ترکیب افقی
horizontal candlepower	شمع افقی
horizontal crossbar	میله افقی
horizontal curve	پیچ سطحی
horizontal curve	پیچ
horizontal disparity	ناهمخوانی افقی
horizontal error	اشتباه بردی و سمتی
horizontal error	خطای بر دو سمت خطای افقی
horizontal growth	رشد افقی
horizontal hook	قلاب افقی
horizontal integration	ادغام افقی
horizontal control	کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
horizontal member	قسمتافقی
horizontal boring	سوراخکاری افقی
horizontal seismograph	لرزهنگارسطحافقی
horizontal loom	دار افقی [قالی]
horizontal clamp	گیرهافقی
horizontal loom	دار خوابیده [قالی]
horizontal loom	دار زمینی [دار قالی]
mean horizontal candlepower	شمع افقی متوسط
horizontal wedge	گاوه افقی
horizontal move	حرکتافقی
horizontal cornice	رخ بام افقی
horizontal stabilizer	مکان افقی ثابت
horizontal synchronizing	همزمان ساز افقی
horizontal tab	حرکت مکان نما به صورت افقی
horizontal taping	مساحی افقی
horizontal wedge	کولاس افقی
horizontal loom	دار عشایری [قالی]
horizontal control operator	الف ب س
horizontal arch element	حلقه افقی قوس
horizontal pivoting window	پنجرهکشویی
horizontal clock system	طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
horizontal event numbering	شماره گذاری افقی وقایع
horizontal social mobility	تحرک افقی اجتماعی
horizontal phase control	تنظیم فاز افقی
horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
horizontal control operator	اندازه گیر بر دو سمت
horizontal end handhold	انتهاینگهدارندهدستی
horizontal shearing stress	تنش برش افقی
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
horizontal-axis wind turbine	توربینافقیبامحوربادی
horizontal drilling and milling machine	دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
self loading	پرشونده خودکار
loading	بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
self loading	فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading	خرج گذاری کردن سلاح
loading	پر کردن سلاح
loading	بار گذاری
loading	فرفیت
loading	فرفیت بارگیری
loading	عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading	بارگیری مهمات درهواپیما
loading	امیختن موادخارجی به شراب
loading	بار محموله
loading	بارگیری
loading	بار
loading	بارگذاری
loading	بارکنش
loading tray	سینی پر کن گلوله
muzzle loading	سر پر
loading time	زمان بارگیری
loading table	جدول بارگیری
loading station	ایستگاه بارگیری
point of loading	نقطه بارگیری
pre loading	بارگیری اولیه
loading speed	سرعت بار گذاری
loading space	فضای قابل بارگیری
loading point	نقطه بارگیری
loading point	نقطه سوارشدن
loading rack	سکوی بارگیری
loading ramp	راهروی شیب دار بارگیری
loading routine	روال بارکننده
loading scale	مقیاس بارگیری
loading site	سکوی بارگیری
loading site	محل بارگیری
preload loading	بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading	سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
Loading and unloading.	بارگیری وتخلیه
loading dock	بارگیریبارانداز
loading door	فشاردر
magnetic loading	بارگیری مغناطیسی
loading bunker	بارگیریانبارزغال
wing loading	نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading	وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
up line loading	انتقال یک کپی از یک برنامه
unit loading	بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
transverse loading	بارگذاری روی پایه
tactical loading	بارگیری رزمی یا جنگی
separate loading	مهمات مجزا
separate loading	مجزا پرشونده
The ship is loading.	کشتی درحال بارگیری است
truck loading	سربار کامیون
rate of loading	میزان بارگذاری
loading area	قسمتلودینگ
frequency loading	بارگیری فرکانسی
cycles of loading	دورههای بار
cross loading	مخلوط کردن بارها
cross loading	تقسیم بارهای هواپیما
cross loading	سر شکن کردن بارها
commodity loading	بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading	بارگیری کالای تجارتی
commercial loading	بارگیری تجارتی
combat loading	بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
cease loading	گلوله را پرنکنید
cease loading	پر نکنید
bulk loading	بارگیری در مخازن
bulk loading	بارگیری مخزن به طور یک جا
density of loading	تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading	منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
frequency loading	بارکنش فرکانسی
factor loading	وزن عاملی
endurance loading	بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
drift loading	دهانه
drag loading	نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading	فشار کششی
disc loading	نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
direct loading	مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
dynamic loading	بارگذاری جنبشی
diffraction loading	منتجه فشار
breech loading	پر کردن تفنگ از ته
loading diagram	دیاگرام بارگیری
loading chart	جدول بارگیری
loading list	لیست بارگیری خودرو
loading for contingencies	کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading facilities	وسایل بارگیری
loading chart	طرح بارگیری هواپیما
loading duration	مدت بار گذاری
loading bucket	سطل بارگیری
loading capacity	بار گیری
loading coil	پیچک بار افزای
loading bridge	پل بارگیری
loading apron	نوار بارگیری
breech loading	ته پر
loading plan	طرح بارگیری خودرو
bill of loading	جواز کشتی
bill of loading	بارنامه کشتی
base loading	بار اولیه
base loading	بارگیری انجام شده در پایگاه
indirect loading	بارگذاری غیرمستقیم
lane loading	سربار خط عبوری
loading capacity	فرفیت
volumetric loading/density	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
loading on alternate spans	حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits	هزینههای مشارکت در سود
strength under tangential loading	مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
muzzle-loading cannon	بارگیریلولهتوپ
ammunition loading line	صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
manpower loading chart	نمودار تخصیص نیروی انسانی
ammunition loading line	خط بارگیری مهمات
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
block stowage loading	بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
bow loading door	درخمشدهمخصوصبار
deflection under long term loading	خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system	سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon	قسمتموربدهانهتوپ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com