Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
humid - long summer
تابستانبلندمرطوب
Other Matches
humid - short summer
تابستانکوتاهمرطوب
humid
نمناک
humid
بخاردار
humid
نمدار ابدار
humid
مرطوب
humid
نم
humid
تر
humid air
هوای شرجی
humid tropics
مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
humid tropics
مناطق حاره مرطوبی
humid subtropical
نواحیزیرگرمسیریمرطوب
humid air
هوای نمناک
summer
تابستان
summer
تابستانی
summer is in
تابستان رسید
summer
چراندن تابستان را بسر بردن
summer
ییلاق
summer tree
حمال
summer resorts
ییلاق عشایر
[فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
summer tree
تیرسردر
Indian summer
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
high summer
وسط تابستان
summer school
مدرسه تابستانی
summer schools
مدرسه تابستانی
summer schools
کلاس تابستانی
summer time
فصل تابستان
summer ide
فصل تابستان
summer camp
پایگاهتابستانی
summer school
کلاس تابستانی
summer pudding
پودینگ تابستانی
full summer
عین تابستان
full summer
چله تابستان
With the onset of summer.
.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summer house
خانه باغچه دار
summer house
خانه ییلاقی باغچه دار
summer solstic
انقلاب تابستانی
summer solstice
انقلاب تابستانی
summer tree
شاه تیر
summer house
کوشک
summer draft
خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
summer house
خانه تابستانی
summer draft
سطح بار امن تابستانی
summer house
کلاه فرنگی
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .
امسال تابستان می رویم کنار دریا
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
one swallow does not make a summer
<proverb>
با یک گل بهار نمی شود
Tourists have stayed away in droves this summer.
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
See you again . So long.
به امید دیدار
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
before long
بزودی
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
as long as
از زمانیکه
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
so long as
تاوقتی که
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
as long as
بشرطی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
not long a go
همین تازگی ها
long little
پاینده باد
not long a
چندوقت پیش
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
چندی پیش
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
how long since is it?
چندوقت است
long course
استخر 05 متر
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
very long
برد خیلی زیاد
at long last
اخرالامر
so long as
مادامی که بشرطی که
before long
بهمین زودی
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long little
زنده باد
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
very long
شعاع عمل زیاد
long
طولانی طویل
long-
بلند
long-
طولانی
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
:اشتیاق داشتن
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long
دیر گذشته ازوقت
long
کشیده
long
مدید
long-
مدت زیاد
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
دراز
long-
توپ بلند به اوت
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
مناسب بودن
long-
دراز
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
long
مدت زیاد
long
طولانی
long
بلند
long
توپ بلند به اوت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
مناسب بودن
long-
طولانی طویل
long-
کشیده
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
مدید
long-
:اشتیاق داشتن
long wind
طاقت زیاد دویدن
long windedness
روده درازی
long wind
دراز نفسی
long tongue
پر حرفی
night long
از سر شب تا بامداد
of long standing
بادوام
long windedness
پرگویی
of long duration
مدید
of long standing
طولانی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
of long duration
دیرپای
of long continvance
ماندگار
of long continvance
دیرپای
not long ago
چندی پیش
not long ago
اخیرا
long tongue
وراجی
long run
بلند مدت
long sight
نظر دوررس
long sighted
دوربین
long sighted
تیزبین
long sighted
دوراندیش
long sightedness
دوربینی
long sightedness
دور اندیشی
long siht
دور بینی
long siht
نظردور رس
long sight
دوربینی
long shunt
شنت دراز
long run
دراز مدت
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore
کرانهای
long shore
وابسته بدریا کنار
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot
کسیکه درمسابقات
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long term
بلند مدت
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long thrust
سخمه بلند
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
درخت الواراسترالیایی
long ton
تن بزرگ
long term
طویل المدت
long term
دراز مدت
long suffering
رنج کش
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long suffering
رنجبر
long suffering
زحمت کش
long suffering
سختی کش
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
second long period
تناوب بزرگ دوم
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-awaited
زمانانتظار
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
long vacation
تعطیلاتتابستانی
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
long residue
پسماندهتولیدشده
long residue
باقیمانده
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long palmar
ماهیچهیکفدستیبلند
in the long run
در دراز مدت
long-lasting
طولانیمدت
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com