Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hunger for data
میل شدید به داده ها
Other Matches
hunger
گرسنگی دادن گرسنه شدن
many d. of hunger
بسیاری از گرسنگی می میرند
hunger
[for something]
هوس
[چیزی را]
کردن
hunger
گرسنگی
hunger
اشتیاق
hunger
اشتیاق داشتن
hunger for
اشتیاق به چیزی
hunger for
ارزوی چیزی
hunger
قحطی گرسنه کردن
hunger-striker
اعتصاب غذا کننده
[زن ]
[مرد]
a pang of hunger
احساس ناگهانی گرسنگی
hunger strike
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strikes
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
Hunger is the best sauce.
<proverb>
گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است.
[ضرب المثل ]
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
hunger cloth
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
sensation of hunger
احساس گرسنگی
land hunger
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
under the stimulus of hunger
بر اثرگرسنگی
under the stimulus of hunger
از فشار گرسنگی
hunger pain
درد گرسنگی
[پزشکی]
hunger pangs
دردهای گرسنگی
patience of hunger
تاب گرسنگی
hunger drive
سائق گرسنگی
ravenous hunger
گرسنگی زیاد
ravenous hunger
حرص
hunger striker
کسیکهدراعتصابغذاباشد
He fainted from hunger.
از گرسنگی غش کردوافتاد
to go on a hunger strike
اعتصاب غذا کردن
patience of hunger
طاقت گرسنگی
to suffer from hunger
گرسنه ماندن
hunger strike
اعتصاب غذا
iam not patient of hunger
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
I feel faint with hunger.
از گرسنگی احساس ضعف می کنم.
We suffered hunger for a few days .
چند روز گرسنگی کشیدیم
Hunger begets crime.
گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
ghrelin
[hunger hormone]
گرلین
[هورمون اشتها آور]
[بیوشیمی]
to die of hunger
[thirst]
از گرسنگی
[تشنگی]
مردن
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
He warned he would go on a termless hunger strike.
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
data
داده ها
data
داده
data
سوابق دانسته ها
data value
مقدار داده
t data
دادههای ازمون
data name
نام داده
data
اطلاعات
data
ارقام
data
سوابق عناصر داده ها
known data
عناصر تیرمعلوم
data
مختصات
data
دادههای اماری
data
مفروضات
known data
عناصر معلوم
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
data sheet
ورق داده ها صفحه داده ها
data structure
ساختمان داده ها
data structures
ساختارهای داده
data scope
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data retrieval
بازیابی داده ها
data register
ثبات داده ها
data redundancy
زائد بودن داده ها
data table
جدول داده ها
data tablet
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data termianl
پایانه دادهای
data redundancy
حشو داده ها
data reduction
تقلیل داده ها کاهش داده ها
data structure
ساختار داده ها
data source
منبع داده
data sheet
برگ داده ها
data sharing
اشتراک داده
data set name
نام مجموعه داده ها
data set
ترتیب داده
data set
مجموعه داده ها
data set
دادگان
data security
امنیت داده ها
data section
بخش داده ها
data statement
حکم دادهای
data stream
سیر داده
data stream
مسیل یا نهر داده
data strike
چاهک داده ها
data structure
ساخت داده ها
data reduction
تقلیل داده ها
data reduction
داده کاهی
data organization
سازمان داده ها
data origination
اساس داده
data origination
سرچشمه داده ها
data origination
سر منشاء داده ها
data packet
منبع ارسال سری داده در یک بسته
data packet
نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter
رسام داده ها
data modification
اصلاح داده ها
data modem
modem
data mask
نقاب داده ها
data medium
داده رسان
data medium
رسانه داده ها
data mile
میل دریایی
data mile
میل
data model
مدل داده
data plotter
رسم کننده داده ها
data point
نقطه داده
data pulse
ضربان داده
data rate
نرخ
data rate
میزان داده
data record
رکورد داده ها
data recorder
داده نگار
data recorder
ضباط داده ها
data recording
داده نگاری
data recording
ضبط داده ها
data protection
حفافت داده ها
data preparation
داده امایی
data preparation
امایش داده ها
data preparation
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data privacy
محرمانه بودن داده ها
master data
شاه دادهها
data processor
داده پرداز
data processor
پردازنده داده ها
data manipulation
دستکاری داده ها
data terminal
ترمینال داده
data panel
دکمهاطلاعات
raw data
ارقام خام
raw data
دادههای اولیه
raw data
دادههای خام
quantitative data
دادههای کمی
qualitative data
دادههای کیفی
output data
داده خروجی
original data
داده اصلی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data
داده ترتیبی یا وصفی
objective data
دادههای واقعی
objective data
دادههای عینی
numeric data
دادههای عددی
numeric data
داده عددی
raw data
داده خام
received data
داده دریافت شده
data hold
ذخیرهاطلاعات
transmitted data
دادههای ارسال شده
transmitted data
دادههای مخابره شده
transaction data
دادههای تراکنشی
tidal data
دادههای کشندی
test data
دادههای ازمایشی
test data
دادههای ازماینده
technical data
عوامل فنی
technical data
اطلاعات فنی
symbolic data
داده سمبلیک
source data
دادههای منبع
serial data
داده سری
sample data
داده نمونه
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
nominal data
داده اسمی
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
experimental data
دادههای تجربی
discrete data
داده گسسته
digutal data
داده رقمی
digital data
داده دیجیتالی
digital data
داده رقمی
data word
کلمه داده
data verification
بازبینی داده
data validation
معتبرسازی داده
data unit
واحدداده ها
data unit
واحد داده
data type
نوع داده ها
data transmission
مخابره داده
data transmission
ارسال داده
data transmission
مخابره داده ها
data transfer
انتقال داده ها
data transducer
مبدل داده ها
experimental data
دادههای ازمایشی
financial data
اطلاعات مربوط به امور مالی
meteorological data
عناصر هواسنجی
mechanized data
دادههای ماشینی
master data
دادههای اصلی
master data
شاه داده
mass data
دادههای انبوه
marginal data
اطلاعات حاشیهای نقشه
logistical data
اطلاعات لجستیکی
live data
داده موثر
intelligence data
عناصر اطلاعات
input data
داده ورودی
input data
دادههای اولیه
input data
معطیات ورودی
input data
معلومات یا دادههای ورودی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
firing data
عناصر تیر
financial data
اطلاعات مالی
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
data compression
متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
data definition
تعریف داده
data break
تاریخ تعویض کلید رمز
chart data
عناصرنقشهای
chart data
عناصر تیر نقشهای
data deletion
حذف داده ها
data descriptor
توصیف گر داده ها
data dictionary
لغت نامه داده
data dictionary
فرهنگ داده ها
data conversion
تبدیل داده ها
data concentration
تمرکز داده
data control
کنترل داده ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com