English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
English Persian
hunt meeting برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
Other Matches
to hunt out گرفتن
to hunt out بیرون کردن
to hunt away بیرون کردن
hunt out با جستجو یافتن
hunt down دنبال کردن و گرفتن
hunt up جستجو کردن
hunt for جستجو کردن
hunt after جستجو کردن
to hunt up جستجو کردن
to hunt out رد
still hunt ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
hunt شکار
hunt صید کردن جستجو کردن در
hunt تفحص کردن
still hunt بطور قاچاقی ماهیگیری کردن
hunt جستجو
hunt نخجیر
to hunt out جستجو کردن ویافتن
hunt انجمن شکارچیان
hunt اداره کردن تازیها در شکار
hunt شکار کردن
witch hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
head hunt بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
hunt club باشگاه شکارچیان
to hunt fur شکارخرگوش کردن
king hunt شاه شکار
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
witch-hunt محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
meeting اتصال برخورد میتینگ
meeting مجمع
meeting یک دوره مسابقه
meeting تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting انجمن جلسه
in the meeting of d may در جلسه سوم می
meeting ملاقات میتینگ
meeting اجتماع
meeting جنگ تن به تن
meeting تلاقی همایش
meeting انجمن
meeting ملاقات اجتماع
meeting نشست
meeting جلسه
meeting place مکانملاقات
town meeting انجمن بلدی شورای شهری
town meeting انجمن شهری
to hold a meeting انجمن کردن
to hold a meeting مجلس
to hold a meeting داشتن
to hold a meeting جلسه منعقد کردن
track meeting مسابقه دوومیدانی
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
I very much look forward to meeting you soon. من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
closed meeting نشست مسدود
extraordinary meeting نشست فوق العاده
to have a closed meeting نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
extraordinary meeting نشست ویژه
Those who attended the meeting. کسانیکه در جلسه حاضر بودند
The meeting was postponed. جلسه را عقب انداختند
race meeting برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
closed meeting گردهمایی محرمانه
to call a meeting جلسهای را اعلام کردن
meeting house معبد
meeting house پرستش گاه
meeting engagment روز تصادمی
mass meeting انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
international meeting مجمع بین المللی
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
general meeting مجمع عمومی شرکت
general meeting مجمع عمومی
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
general meeting جلسه عمومی
meeting house عبادتگاه
official meeting ملاقات رسمی
statutory meeting مجمع عمومی قانونی
quaker's meeting انجمن خاموش
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
quaker meeting انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
public meeting اجتماع
general meeting گردهمایی عمومی
public meeting تجمع
prayer meeting انجمن دعا
open the meeting رسمیت جلسه را اعلام کردن
official meeting اجتماع رسمی
closed-door meeting مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
option of meeting place خیار مجلس
The date of the meeting has been advanced. تاریخ جلسه جلو افتاده است
To conduct a meeting in an orderly manner. جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! شما کجا اینجا کجا !
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com