Dictiornary-Farsi | i am in receipt of your letter | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
i am in receipt of your letter	نامه شما به من رسید
i am in receipt of your letter	نامه شما واصل گردید


Search result with all words

registered letter with receipt attached	نامه سفارشی دو قبضه
Other Matches

Get the letter to him . Have the letter handed to him.	نامه را بدستش برسان
i wrote letter a letter	چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
i wrote letter a letter	هی کاغذ نوشتم
receipt	رسیدکردن
receipt	رسید
receipt	قبض رسید
receipt	اعلام وصول
receipt	دریافت رسید دادن
receipt	اعلام وصول نمودن
receipt	وصول کردن
receipt	بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt	دریافتی
to a receipt	رسید گرفتن
receipt	دریافت
receipt	رسید پیام دریافت شد
appropriation receipt	رسید سپرده قانونی
receipt notification	خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
mate's receipt	رسید معاون ناخدا
mate's receipt	رسیدکاپیتان کشتی
mate's receipt	رسید کاپیتان کشتی
appropriation receipt	رسیدسپرده رسید اعتبار
certificate of receipt	گواهی رسید
dock receipt	قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock receipt	رسید لنگرگاه
dock receipt	رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
forwarder's receipt	رسید متصدی حمل و نقل
clean receipt	رسید بی قید و شرط
hand receipt	رسید دستی
certificate of receipt	گواهی وصول
acknowledgement of receipt	اعلام وصول
official receipt	رسید رسمی
receipt statement	اعلامیه ورود
railway receipt	رسید راه اهن
to pay against receipt	در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
mate's receipt	رسیدافسر ارشد کشتی
warehouse receipt	رسید انبار
on receipt of the goods	برسیدن کالا
on receipt of the goods	بوصول کالا
receipt statement	رسید
constructive receipt billing	ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
data freight receipt	رسید اماری حمل
blind copy receipt	در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
data fright receipt	رسید اماری حمل
air mail receipt	رسید پست هوایی
Read out the letter. Read the letter aloud.	نامه را بلند بخوان
letter for letter <adv.>	نکته به نکته
letter for letter <adv.>	کلمه به کلمه
letter of a	اگاهی نامه
to the letter	طابق النعل بالنعل
letter for letter <adv.>	مو به مو
letter	حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
to the letter <adv.>	مو به مو
to the letter <adv.>	کلمه به کلمه
to the letter <adv.>	نکته به نکته
to the letter <idiom>	طبق قانون
letter no	نامه شماره 5
letter of a	اطلاع نامه
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
to a. letter	فرستادن
d. letter	حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
letter	نوشته
letter	باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter	سند
letter	حرف الفباء
letter	نامه
letter	اثارادبی
letter	حرف چاپی
letter	معرفی نامه
letter	حرف
letter	نویسه
letter	مراسله
letter	نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter	معرفت دانش
letter	کاغذ ادبیات
the letter is urgent	نامه فوری است
with reference to letter no	با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
take this letter to the post	این نامه راببرید به پستخانه
small letter	حرف ریز
chain letter	نامهی زنجیری
letter quality	کیفیت حرفی
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
the letter of the law	عبارت قانون
under cover of letter no	ضمن نامه شماره
to readdress a letter	عنوان نامهای را عوض کردن
the letter of the law	نص یا لفظ شریعت
the original letter	عین نامه
send a letter	کاغذ بدهید
send a letter	نامهای بفرستید
letter card	کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
letter lock	قفل حروفی
omission of a letter	انداختن یا حذف یک حرف
open letter	نامه سر گشاده
nundinal letter	حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
near letter quality	خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
action letter	فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
adverting to letter	عطف بنامه
letter perfect	کلمه بکلمه
air letter	نامهء مخصوص پست هوایی
recredential letter	recredential
sea letter	سند بیطرفی کشتی
scarlet letter	حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
repetitive letter	نوشته شده است
repetitive letter	یات آدرس
registered letter	نامه سفارشی
referring to your letter of	با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
red letter	مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
red letter	با حروف قرمز
air letter	نامهء هوایی
four-letter word	واژهیچهار حرفی
He signed with the letter	امضاء با حرف او
covering letter	نامه پوششی
covering letter	نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letter	نامه توضیحی
I read through the letter.	من این نامه را کاملا میخوانم.
letter of reference	توصیه نامه
letter of reference	معرفی نامه
love letter	نامه عاشقانه
form letter	فرم نامه
letter of dismissal	انفصال
letter of dismissal	بطلان
letter of dismissal	الغا
letter of dismissal	انقضا
letter of dismissal	خاتمه
letter of dismissal	رها سازی
letter of dismissal	متارکه
letter of dismissal	ترک
to kern a letter	فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
Letter of recommendation.	توصیه نامه
I have just received your letter.	کاغذت تازه به دستم رسیده است
To mail a letter.	نامه ای رابه پست انداختن
letter scale	مقیاسنامهها
letter opener	سرنامهبازکن
letter-bombs	بمب نامهای
letter-bomb	بمب نامهای
four-letter words	واژهی قبیح
four-letter words	واژهیچهار حرفی
The letter is in his own handwriting .	نامه بخط خودش است
This letter has been tampered with .	در این نامه دست برده شده
letter of attorney	اجازه نامه
letter of attorney	اختیار نامه
letter of attorney	وکالت نامه
Has a letter arrived for me?	آیا برای من نامه ای رسیده است؟
The letter is well typed .	نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
I had a letter from my father .	از پدرم کاغذ داشتم
The letter is addressed to you .	نامه بعنوان شما نوشته شده است
four-letter word	واژهی قبیح
letter head	کاغذیکه نشان چاپی دارد
letter of agreement	موافقتنامه
letter of advice	آگهی
letter of admission	اقرارنامه
back letter	گواهی تضمین
black letter	حرف سیاه
blind letter	نامهای که نام ونشان روشن ندارد
letter missive	امریه
letter missive	اجازه نامه ابلاغیه
letter missive	امر نامه
letter of attorney	نیرو
letter of attorney	وکیل
letter of credit	برگه اعتبار
letter of credit	اعتبار اسنادی
letter of credit	ورقه اعتبار
letter of credit	اعتبارنامه
letter of credence	credence
letter of credence	اعتبارنامه
letter of attrney	وکالتنامه
letter of attorney	مدعی
letter head	سر کاغذ
letter founder	حروف ریز
letter de chancellerie	نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
in letter and in spirit	ئر لفظ و در معنی
block letter	چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block letter	حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
capital letter	حرف بزرگ
circular letter	بخشنامه اداری
circular letter	نامه اداری
computer letter	حرف کامپیوتری
drop letter	نامه پست شهری
dead letter	نامه غیر قابل توزیع
in letter and in spirit	لفظاومعنا
in letter and in spirit	از حیث نص و معنی هردو
letter de chancellerie	نامه رسمی
curled letter	کاهوی پیچ
letter carrier	چاپار
letter carrier	نامه رسان پستچی
letter drop	صندوق پست
letter box	صندوق پست
letter balance	ترازوی نامه کشی
letter book	کتاب رونوشت
letter book	رونوشت نامه
dead letter	قانون منسوخ
letter perfect	از بر
letter of recommendation	سفارش نامه
letter of recommendation	توصیه نامه
letter writer	نامه نگاری
letter writer	کتاب
letter weight	کاغذ نگاه دار
letter press	مواد چاپی
letter paper	کاغذ نویسی
letter testamentary	تصدیق انحصار وراثت
letter shift	مبدله حروف