Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English
Persian
ibm /a display adapter
IBاداپتور نمایش A/4158
Search result with all words
display adapter
اداپتور صفحه نمایش
monochrome display adapter
اداپتور نمایش تک رنگ
Other Matches
adapter
اداپتر
adapter
مبدل
adapter
تبدیل
adapter
جرح و تعدیل کننده
adapter
وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد
adapter
سازوارگر
adapter
تطبیق دهنده
adapter
تطبیق کننده
adapter
وفق دهنده
adapter
رابط
adapter
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
adapter
اجازه نصب در سوکت میدهد
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
adapter
وسیله الکترونیکی
adapter
در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
adapter
وفق دهنده اداپتور
adapter
وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
adapter bearing
یاطاقان تطبیق دهنده
enlarging adapter
رابط فزاینده
line adapter
وفق دهنده خط
line adapter
اداپتور خطی
line adapter
وفق دهنده خطی
motor adapter
پایههای اتصال موتور
motor adapter
مقراتصال موتور
channel adapter
تطبیق دهنده کانال
video adapter
وفق دهنده بصری
data adapter
وفق دهنده داده
adapter toolholder
ابزارگیر تطبیق دهنده
adapter sleeve
پوسته تطبیق دهنده
adapter flange
فلانژ تطبیق دهنده
adapter booster
غلاف تطبیق دهنده
adapter booster
چاشنی خوران
adapter boards
برد تطبیق دهنده
adapter arbor
میله تطبیق دهنده
plug adapter
دوراهیپریز
lamp bulb adapter
تبدیل لامپ
color graphics adapter
وفق دهنده نگاره سازی رنگی
conduit bushing adapter
تبدیل لوله حفاظ
hercules graphics adapter
وفق دهنده نگاره سازی هولوکس
hercules graphics adapter
استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation
i display
ارائهای
display
جلوه نمایاندن
display
ارائه
display
نمایشگری
n display
ارائه ان
display
اشکار کردن
self display
خودنمایی
h display
ارائه اچ
m display
ارائه ام
j display
ارائه جی
g display
ارائه جی
f display
ارائه اف
display
نمایش دادن
k display
ارائه کی
l display
ارائه ال
display
نشان دادن ابراز کردن
display
اشکارکردن نمایش
display
تظاهر
self display
جلوه گری
display
ویترین
b display
ارائه ب
display
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display
نشان دادن اطلاعات
display
نمایاندن
c display
ارائه سی
display
نمایش
display
نمایشگر صفحه نمایش
d display
ارائه دی
p display
ارائه پی
display
در معرض نمایش
graphics display
نمایش گرافیکی
display cabinet
بوفه
raster display
صفحه نمایش شبکهای
function display
نمایشگرتابع
message display
نمایشپیغام
display setting
تنظیمصفحهنمایش
text display
نمایشگرمتن
simultaneous display
نمایش سیمولتانه
colour display
نمایشرنگ
situation display
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
RGB display
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display
نمایش محل تصویر
pyrotechnic display
اتش بازی
teletype display
نمایش تایپ راه دور
plasma display
نمایشگرپلاسمایی
plasma display
نمایش پلاسما
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
digital display
صفحهنمایشعددی
teletype display
نمایش تله تایپ
vector display
نمایش برداری
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
graphic display
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
data display
داده نمایی
display terminal
پایانه نمایشگر
display surface
سطح نمایش
display menu
فهرست نمایش
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
display image
نمای تصویر
display highlighting
جلوه دادن تصویر
display foreground
پیش نمای تصویر
display device
دستگاه نمایش
display cycle
چرخه نمایش
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display console
کنسول نمایش
display console
پیشانه نمایشگر
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
backlit display
صفحه نمایش پشت نور
display background
زمینه نمایش
display architecture
معماری نمایشی
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
display terminal
ترمینال نمایش
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
backlit display
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
data display
داده نما
affect display
نمایش عاطفه
formatted display
نمایش شکل یافته
visual display
نمایش بصری
display tube
لامپ نمایشگر
display type
نوع نمایش
display unit
واحد نمایشگر
display unit
واحد نمایش
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
video display unit
واحد نمایش تصویری
language display button
دکمهنمایشگر
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
row number display
نمایشگرتعدادرجها
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
واحد نمایش دیداری
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
aperture/exposure value display
دهانهنمایشیمقدارنمایش
digital frequency display
شمارهتکرارنمایش
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
dial-type display
نمایشصفحهاعداد
visual display terminal
ترمینال نمایش بصری
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
visual display unit
واحد نمایشگر بصری
gas plasma display
صفحه نمایش پلاسمای گازی
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
data display unit
واحد داده نما
full page display
نمایش تمام صفحه
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
enhanced graphics display
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
gas plasma display
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
range bearing display
ارائه بی
refresh display cycle
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
character mapped display
نمایش طرح دخشهای
thin window display
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
touch sensitive display
صفحه نمایش حساس لمسی
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
glass-fronted display cabinet
بوفه
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display
equipment
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com