English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
Other Matches
identify تعیین هویت کردن
identify مربوط کردن تشخیص دادن
identify تعیین کردن
identify احرازهویت کردن
identify شناسایی کردن
identify مشاهده کردن شناسایی کنید
identify تشخیص دادن
identify مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identify همسان ساختن
identify مشخص کردن
identify شناختن
identify تشخیص هویت دادن یکی کردن
signal سیگنال علامت دادن
signal نشان
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
i signal پیام ای
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
q signal پیام کیو
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal علامت
signal مخابره کردن علامت دادن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal پیام
signal نشانه
signal اشکار مشخص
signal علامت دادن
signal سیگنال
signal با علامت ابلاغ کردن
signal خبردادن
signal با اشاره رساندن
signal اخطار
signal نشان راهنما
signal رسته مخابرات
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal علامت نشانه
signal مخابره کردن
signal علامت راهنمای خودرو
signal distance فاصله علامتی
signal detection علامت یابی
signal electrode الکترد پیام ساز
signal element عنصر علامتی
signal fidelity وفاداری علائم
signal flag پرچم مخابراتی
signal generator علامت زا
signal generator پیام ساز
signal generator سیگنال ژنراتور
signal generator سیگنال مولد
signal lamp لامپ سیگنال
signal level سطح سیگنال
signal level سطح علامت
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal corps قسمت مخابرات
signal corps رسته مخابرات
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
reference signal سیگنال مرجع
request signal علامت درخواست
second signal system دستگاه علامتی دوم
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis محور مخابرات
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal bridge پل مخابرات ناو
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center مرکز مخابرات
signal center مرکزارتباطات
signal center مرکز پیام
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
telegraph signal علامت تلگرافی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal نشانه روشن
video signal پیام ویدئو
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
warning signal علامت خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
synchronizing signal پیام همزمان ساز
start signal علامت شروع
signal man متصدی علائم
signal man دیدبان
signal normalization هنجارسازی علامت
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal regeneration باززایی علائم
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
signal box توقف گاه متصدی علائم
clock signal علامت زمان سنجی
command signal علامت فرمان
communication signal سیگنال مخابراتی
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
control signal علامت کنترل
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal اژیرخطر
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal علامت رقمی
digital signal سیگنال دیجیتالی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
chrominance signal پیام رنگ تابی
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
acoustic signal سیگنال صوتی
acoustic signal علامت صوتی
advisory signal علامت هشدار
advisory signal علامت یادآوری کننده
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
alarm signal علامت اژیر خطر
analog signal علامت قیاسی
audible signal علامت سمعی
blanking signal پیام خاموشی
brightness signal پیام روشنایی
busy signal علامت اشغال
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
flash signal علامت فلاش
guard signal علامت نگهبان
signal letters معرف
morse signal سیگنال مورس
input signal سیگنال اولیه
monochrome signal پیام تکرنگ
input signal سیگنال ورودی
line signal سیگنال خط
hooting signal سیگنال اتومبیل
implusing signal سیگنال ضربهای
intelligence signal پیام خبری
grid signal سیگنال شبکه
operating signal سیگنال دستگاه
flash signal سیگنال فلاش
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
fog signal علامت مه
fog signal علایم مه
picture signal سیگنال تصویر
ghost signal تصویر دوگانه
picture signal علامت تصویر
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
main signal سیگنال اصلی
line clear signal سیگنال ازاد
line clear signal علامت ازاد
low level signal سیگنال ضعیف
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
area signal center مرکز مخابرات منطقه
minus color signal پیام رنگی منفی
signal background plate صفحهپشتعلامت
To give a signal ( sign) . علامت دادن
Signal a car to stop . علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
to signal a ship to anchor باعلامت اخطارکردن به کشتی
landing signal officer افسر ارتباط فرود
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
composite color signal پیام رنگی مرکب
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
high level signal سیگنال بزرگ
criminal inattention to signal بزه بی اعتنائی به نشانها جرم بی توجهی بعلائم
signal quality detector اشکارگر کیفیت سیگنال
signal operation instruction دستور کار مخابرات
day distress signal مشعل اعلام خطر در روز
free line signal سیگنال خط ازاد
signal to nise ratio نسبت سیگنال به نویز
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
carrier color signal پیام رنگ تابی
carrier color signal پیام رنگی حامل
standing signal instructions دستورات ثابت مخابراتی
color difference signal پیام اختلاف رنگ
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com