English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
identity card شناسنامه
Other Matches
identity مشخصات
identity خصوصیات
identity اتحاد
identity هویت
identity اینهمانی
identity عینیت
identity اصلیت شناسایی
identity این همانی
self identity همانندی
self identity شباهت تام
self identity انطباق
identity شخصیت
identity آنچه کسی یا چیزی است
identity الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity یکسانی یگانگی
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity عدد یکتا که توسط کلمه رمز استفاده می شدو تا برای کاربر مشخص کند چه زمانی وارد سیستم شود
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
document of identity اسناد سجل و احوال
identity element عنصر یکسانی
identity matrix ماتریس واحد
identity control بازرسی شناسنامه
identity cards شناسنامه
identity check بازرسی شناسنامه
identity certificate شناسنامه
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
identity of unknown مجهول الهویه
of unknown identity مجهول الهویه
identity paper اسناد هویت
gender identity هویت جنسی
identity tag برچسبشناسایی
identity bracelet پلاک
mathematical identity اتحاد ریاضی
personal identity هویت شخصی
identity crisis بحران هویت
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
identity control بررسی هویت
identity check بررسی هویت
identity of indiscernibles یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
organizational identity هویت سازمانی
greetings card کارتتبریک
ID card کارت شناسایی
ID card شناسنامه
card مقوا
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card یک کارت پانچ
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card برگه
card ورق
card ماشین پرداخت پارچه
card پنبه زنی
card ورق بازی گنجفه
card کارت
card کارت ویزیت بلیط
card ورق بازی کردن
card کارت تبریک کارت عضویت
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card برگ
card مین فلز برای تختههای مدار
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
punch card کارت منگنه
punch card برگ منگنه
red card کارت قرمز
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punched card کارت منگنه شده
punched card کارت پانچ شده
punched card کارت منگنه
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
race card برنامه اسب دوانی
ram card RAکارت
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
post card کارت پستال
playind card ورق گنجفه
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
input card کارت ورودی
interface card کارت رابط
job card کارت کار
job card کارت برنامه
key card کارت کلید کامپیوتر
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
ledger card کارت معین
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
logic card کارت منطقی
magnetic card کارت مغناطیسی
paper card کارت کاغذی
range card کارت برد
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card کارتبالا
card support حافظورق
green card کارت سبز
card-indexes رجوع شود به file card
card-index رجوع شود به file card
card-carrying واقعی
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
index card کارتشاخص - کارت Index
vaccination card دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
card-carrying دو آتشه
card-carrying عضو رسمی
card-carrying دارای کارت عضویت
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card برگی را در دست غیباندن
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
stub card ته کارت
storm card طوفان نمای دریایی
smart card کارت هوشمند
safety card کارت تامین اتشبار
trailer card کارت پشت بند
visiting card کارت ویزیت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp برگزن
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
yello card کارت زرد
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card کارت ویزیت
visiting card کارت اسم درفرانسه
safety card کارت تامین جنگ افزار
card sorter دستگاه کارت جورکن
card image تصویر کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
card hopper ناودان کارت
card guide راهنمای کارت
card format قالب کارت
card file پرونده کارتی
card field فیلد کارت
card field میدان کارت
card jam گیر کردن کارت
card row سطر کارت
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card reader کارت خوان
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
card punch دستگاه کارت منگنه
card punch کارت منگنه کن
card loader کارت بارکن
card loader بار کننده کارت
card feed خورد کارت
card face رویه کارت
card deck دسته کارت
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
binary card کارت دودویی
bin card کارت مصرف محتویات فرف
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card کارت حساب
report card کارنامه
credit card کارت اعتباری
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
playing card گنجفه
playing card ورق گنجفه
calling card کارت ویزیت
card aligner هم تراز کننده کارت
card deck دستینه کارت
card column ستون کارت
card code کد کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
card board مقوای نازک
card bed بستر کارتها
playing card ورق بازی , برگ
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
face card ورق صورت
court card سرباز
court card بی بی
court card صورت :شاه
coulmn card کارت 69 ستونه
face card بی بی یاسرباز
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com