Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English
Persian
idle characters
کاراکترهای عامل
Other Matches
characters
مونه
characters
عدد صحیح خصوصیت
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
صفت اختصاصی
characters
حرف
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نویسه
characters
علامت
characters
دخشه کاراکتر
characters per second
دخشه بر ثانیه
characters
صفت
characters
سیرت
characters
خیم
characters
نهاد سیرت
characters
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
characters
خط
characters
رقم
characters
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
characters
مجسم کردن شخصیت
characters
دخشه
characters
منش
magnetic characters
کاراکترهای مغناطیسی
fully formed characters
کاراکترهای چاپی
characters of economic growth
خصوصیات رشد اقتصادی
Certain notorious ( dubious ) characters .
عده افراد معلوم الحال
idle
درجاکار
idle
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
وقت گذراندن
idle
بی بار
idle
بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle
بیکار شدن
idle
تنبل
idle
بیهوده
idle
بیخود
idle
بی اساس
idle
بی پروپا
idle
بیکار
idle
وقت تلف کردن
idle
تنبل شدن
idle
هرزگردی
idle
استراحت
idle
ازاد گشتن
idle rumoues
شایعات بی سر و پا
idle rumoues
شایعات بی اساس
idle rumoues
اراجیف
idle stock
موجودی بی مصرف
idle rich
ثروتمندان انگل
idle reserves
ذخائر بلااستفاده
idle reserves
ذخائر بیکار
idle pulley
قرقره راهنما
idle power
توان کور
idle position
حالت سکون
idle position
وضعیت ساکن
idle talk
سخن بیهوده
idle talk
حرف مفت ژاژخایی
idle roll
غلطک کور
idle wire
سیم مرده
idle wheel
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle wanderer
ولگرد
idle voltage
ولتاژ کور
idle turn
دور ازاد
idle trunck
ترانک ازاد
idle trunck
خط اتصال ازاد
idle time
دوره فترت زمان بیکاری
idle time
دوره عطالت
idle time
زمان بی باری
idle time
وقت تلف شده
idle period
پریود بی باری
idle period
زمان توقف
idle period
دوره استراحت
idle component
اجزاء کور
idle coil
بوبین کور
idle coil
پیچک هرز
idle turn
کلاف مرده
idle cash
پول بلااستفاده
idle cash
پول بیکار
idle capacity
فرفیت بیکار
idle capacity
فرفیت بلااستفاده
idle bar
میله کور
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
idle balance
مانده بیکار
an idle pupil
شاگرد بیکار یا تنبل
idle current
جریان بی باری
idle current
جریان کور
idle money
پول غیر فعال
idle money
پول راکد
idle line
خط ازاد
idle junction
اتصال ازاد
idle runing
بی باری
idle hours
ساعتهای بیکاری
idle frequency
فرکانس بی باری
idle deposit
سپرده بلااستفاده
idle deposit
سپرده راکد
idle circuit condition
وضعیت مدار بی بار
To idle away one s time . to be jobless.
غاز چراندن
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
To lead an idle life .
زندگی عاطل وباطلی داشتن
idle current connection
اتصال جریان بی باری
machine idle time
زمان معطلی دستگاه
machine idle time
زمان توقف ماشین
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
idle current wattmeter
توان کورسنج
idle indicating signal
علامت ازاد
idle voltage of battery
ولتاژ هرز باتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com