English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
ignition timer چکش برق
Other Matches
timer کسی که وقت را نگه می دارد ساعت
old-timer قدیمی
old-timer کهنه کار
old timer قدیمی
old timer کهنه کار
timer زمان بند
timer وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند
timer زمان گیر
timer تایمر
timer وقت نگهدار
timer وقت نگهدار هر راننده
timer زمان سنج
timer همزمانساز
reaction timer زمان سنج واکنش
automatic timer زمان سنج خودکار
interval timer زمان سنج فاصله
interval timer شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
internal timer زمان سنج داخلی
half timer شاگردیکه درنیمی ازوقت خوددرس میخواندودرنیمه دیگرکارمیکند
full timer بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
small timer ادم بی اهمیت
synchronous timer تایمر سنکرون
He is an old – timer at this club . از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
part-timer فردیکهبصورتنیمهوقتکارمیکند
egg-timer زمانگیر جوششتخممرغ
timer socket [پریز زمان سنج]
self-timer indicator تنظیمگراتوماتیک
kitchen timer زمانسنجآشپزخانه
enlarger timer وسیلهزماندار
timer switch کلید زمانی
egg timer زمانسنجپختتخممرغ
clock timer زمانموردنظر
assistant timer زمانکمکی
timer switch سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
full timer شاگردتمام روز
self ignition خود سوزی
ignition افروزش
ignition اشتعال احتراق
ignition جرقه زنی
ignition سوزش
ignition گیرش
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
ignition احتراق
ignition اتش گیری اشتعال
ignition هیجان
ignition اشتعال
ignition temperature درجه حرارت احتراق
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
ignition system سیستم احتراق موتور
ignition voltage ولتاژ احتراق
compression ignition تراکم احتراقی
ignition timing میزان کردن جرقه
ignition switch کلید سیستم جرقه زنی
ignition switch کلید احتراق
ignition points پلاتین
ignition pulse پالس احتراق
ignition pulse ضربه احتراق
ignition pulse ایمپولز احتراق
ignition rectifier یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
ignition spark جرقه احتراق
ignition spark جرقه
ignition switch سویچ ماشین
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
base ignition احتراق تحتانی
magneto ignition احتراق با مگنت
ignition lead سربافروزش
ignition key کلیداحتراق
ignition box جعبهافروزش
auto ignition خودسوزی
ignition breaker پلاتین دلکو
two spark ignition احتراق دو جرقهای
triple ignition احتراق سه برقی
ignition control کنترل احتراق
spontaneous ignition افروزش خود به خود
single ignition احتراق تک برقی
advanced ignition اوانس احتراق
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
premature ignition احتراق زودرس
pre ignition زود احتراق
pre ignition پیش سوزی
ignition transformer تبدیلکنندهاحتراق
duplex ignition احتراق دوگانه
ignition cable کابل احتراق
ignition cable سیم سیستم جرقه زنی
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
ignition charge خرج احتراق
ignition charge خرج اشتعال
ignition circuit مدار احتراق
ignition circuit مدار سیستم جرقه زنی
ignition coil کویل
ignition coil کویل اتومبیل
ignition by incandescence احتراق التهابی
ignition by contact احتراق تماسی
dual ignition احتراق دو برقی
ignition choke پیچک احتراق
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
ignition anode اند تحریک کننده
ignition anode اند کمکی اند احتراق
ignition battery باتری استارت
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
ignition interrupter پلاتین دلکو
ignition vibrator پلاتین دلکو
ignition condition حالت احتراق
ignition gap فاصله جرقه
ignition electrode الکترود اتش زنه
ignition electrode الکتروداحتراق
ignition point نقطه اشتعال
ignition point نقطه افروزش
ignition generator دینام ماشین
ignition lag تاخیر احتراق
ignition lock قفل موتور
ignition distributor دلکو
ignition over voltage فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
ignition points پلاتین دلکو
ignition cap کلاهک چاشنی
ignition current جریان احتراق
ignition delay تاخیر اختراق
ignition device وسیله احتراق
ignition distributer دلکو مقسم جرقه
dead center ignition نقطه انفجار
dead center ignition نقطه اشتعال
ignition spark gap فاصله جرقه
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
compression ignition engine موتور تراکم احتراقی
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com