Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
image phase constant
ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
Other Matches
image transfer constant
ثابت انتقال تصویر
image phase change coefficient
ثابت فازی
phase to phase short circuit
اتصال فاز به فاز
phase to phase short circuit
اتصال کوتاه فاز به فاز
phase to phase short circuit
اتصال فاز
constant
پایدار
constant
همیشگی
constant
پایا
constant
مقدار ثابت
constant
ثابت قدم
constant
باثبات استوار
constant
دائمی
constant
ثابت
constant
عدد ثابت
constant
مداوم
constant
ثابت دایمی
constant
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant
وفادار
constant
آنچه تغییر نمیکند
constant
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant
دادهای که مقدارش ثابت است
constant
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant
کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
boltzmann constant
ثابت بولتزمان
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
constant error
خطای ثابت
constant factors
عوامل ثابت
constant luminance
روشنایی ثابت
constant of motion
ثابت حرکت
constant of the cone
زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant potential
اختلاف پتانسیل ثابت
constant power
توان ثابت
constant power
توان دائمی
constant pressure
فشار ثابت
constant current
جریان دائم
constant current
شدت ثابت
constant cost
هزینه ثابت معادل cost fixed
stability constant
ثابت پایداری
stefan's constant
ثابت استفان
calibration constant
ثابت درجه بندی
boltzmann constant
ثابت بولتزمن
time constant
ثابت زمانی
spring constant
ضریب فنریت
numeric constant
ثابت عددی
constant capital
سرمایه ثابت
constant cost
قیمت ثابت
constant return
بازده ثابت
constant speed
سرعت ثابت
inertia constant
ثابت اینرسی
planck's constant
کوانتوم کنش
gravitational constant
ثابت جاذبه
gravitational constant
ثابت گرانش
propagation constant
ثابت انتشار
gas constant
ثابت گاز
gas constant
ثابت گازها
proportionality constant
ثابت تناسب
frequency constant
ثابت فرکانس
formation constant
ثابت تشکیل
planck's constant
ثابت پلانک
physical constant
ثابتهای فیزیکی
instability constant
ثابت ناپایداری
ionization constant
ثابت یون
lattice constant
ثابت شبکه
madelung constant
ثابت مادلونگ
magnetic constant
پرمئابیلیته ی در خلاء
magnetic constant
ثابت مغناطیسی
multiplying constant
مضرب ثابت
newton constant
ثابت نیوتون
overall formation constant
ثابت تشکیل کلی
hubble constant
ثابت هابل
force constant
ثابت نیرو
figurative constant
ثابت تلویحی
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
solar constant
ثابت خورشیدی
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
decay constant
ثابت تباهی
curie constant
ثابت کوری
cryoscopic constant
ثابت انجماد سنجی
coupling constant
ثابت جفت شدن
cosmological constant
ثابت کیهان شناختی
constant voltage
فشار الکتریکی ثابت
shielding constant
ثابت حفافتی
field constant
ثابت میدان
rate constant
ثابت سرعت
equilibrium constant
ثابت تعادل
real constant
ثابت حقیقی
electric constant
ثابت الکتریکی
ebullioscopy constant
ثابت غلیان نمایی
dissociation constant
ثابت تفکیک
rydberg constant
ثابت ریدبرگ
disintegration constant
ثابت تلاشی
screening constant
ثابت پوشش
constant voltage
ولتاژ ثابت
Napier's constant
عدد
[ ایی ]
[حرف لاتین]
[ریاضی]
Constant of integration
ثابت انتگرال گیری
[ریاضی]
Napier's constant
عدد نپر
[ریاضی]
physical constant
ثابت فیزیکی
[فیزیک]
absorption constant
ضریب جذب
A constant guest is never welcome .
<proverb>
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
attenuation constant
ثابت تضعیف
weiss constant
ثابت وایس
velocity constant
ثابت سرعت
velocity constant
ضریب سرعت
constant speed propeller
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant pressure combustion
احتراق در فشار ثابت
constant speed motor
موتور با سرعت ثابت
constant speed drive
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
specific rate constant
ثابت ویژه سرعت
floating point constant
ثابت ممیز شناور
constant potential transformer
مبدل با ولت ثابت
constant voltage regulator
ولتپای
constant potential regulator
ولتپای
constant speed regulation
تنظیم با سرعت ثابت
constant speed unit
گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
constant stimulus method
روش محرک ثابت
reaction rate of constant
ثابت سرعت واکنش
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
gas law constant
قانون ثابت گازها
polaron coupling constant
ثابت جفت شدن پولارونها
near-constant state of flux
تغییر همیشگی
solubility product constant
ثابت حاصلضرب انحلال
solubility product constant
ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
constant voltage charge
شارژ با ولتاژ ثابت
constant velocity joint
تویی چرخ
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant potential rectifier
یکسو کننده با ولت ثابت
universal gas constant
ثابت گازها
constant current generator
مولد با امپر ثابت
constant current distribution
توزیع با شدت ثابت
constant current charge
شارژ با جریان ثابت
ion product constant
ثابت حاصلضرب یونی
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
input time constant
ثابت زمانی اولیه
stepwise formation constant
ثابت تشکیل مرحلهای
inductive time constant
ثابت زمانی القا
constant current regulator
تنظیم با امپر ثابت
constant amperage regulation
تنظیم با امپر ثابت
constant return to scale
بازده ثابت نسبت به مقیاس
thermodynamic equilibruim constant
ثابت تعادل ترمودینامیکی
capacitive time constant
ثابت زمانی فرفیت
constant current motor
موتور با امپر ثابت
constant current transformer
مبدل با شدت ثابت
constant potential distribution
توزیع با ولت ثابت
low time constant
ثابت زمانی کوچک
to be exposed to a constant stream of something
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
constant helm plan
نقشه زیگزاگ
law of constant proportions
قانون نسبتهای ثابت
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
constant potential generator
مولد با ولت ثابت
A steadfast (constant) friend.
دوست ثابت وپابر جا
image
نقش
image
مجسمه
image
مجسمه شکل
image
عکس
image
نقش کردن
image
مجسم کردن
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
image
شکل
image
تصور سیما
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
image
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.]
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
image
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
image
تمثال
image
منعکس کردن
image
تندیس
image
عکس هوایی
image
پندار
image
تصویر
image
نگار
image
صورت
image
تصویر ذهنی
image
تصویر الکتریکی
image
شبیه سازی
image
منظر
image well
چاه مجازی
image
پنداره
image
پیکر
image
تصور خیالی
after image
پس دید
self image
خویشتن شناسی
self image
تجسم نفس واعمال خود
self image
پیش خودمجسم سازی
image
مجسمه
image
نشان دادن تصویر
image
تصویر کردن
image
خوب شرح دادن
image
شمایل
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
after image
[آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
image
کپی از طرح یا تصویر اصلی
image
کپی دقیق از فضایی از حافظه
image
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
image
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
image
فشرده سایز داده یک تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com