Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
impact effect
اثر ضربه
impact effect
اثر برخورد
Other Matches
impact
بهم فشردن
impact
برخورد کردن
impact
ضربه زدن
impact
نشانزد
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
اثر گذاشتن یا اهمیت دادن به چیزی
impact
اثر ترکش انفجار
impact
زیرفشار قرار دادن
impact
پیچیدن
impact
با شدت اداکردن
impact
با شدت اصابت کردن ضربت
impact
فشار
impact
تماس
impact
اصابت اثر شدید
impact
اصابت گلوله
impact
برخورد
impact
ضربه
impact drill
مته کوبشی
impact exitation
تحریک ضربهای
impact factor
ضریب ضربه
impact factor
ضریب تشدید
impact factor
ضریب برخورد
impact force
نیروی ضربهای
impact force
نیروی برخورد
impact hardness
سختی برخورد
impact ionization
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
impact load
بار ضربهای
impact loss
افت انرژی در اثر برخورد
impact crusher
سنگ شکن ضربهای
impact coefficient
ضریب ضربه
electron impact
تصادم الکترونها
environmental impact
نشانزد زیست محیطی
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
center of impact
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact acceleration
شتاب ضربه ای
impact action
اثر انفجار
impact action
عمل ترکش
impact area
محل اصابت
impact area
منطقه اصابت گلوله ها
impact basin
حوضچه ارامش
impact basin
حوضچه بار شکن
impact burst
ترکش سطحی
impact burst
ترکش ضربتی
impact chisel
قلم ضربه ای
electron impact
برخورد الکترونها
multiplier impact
اثر بهم فزایندگی
impact sound
صدای برخورد
impact strength
استحکام برخورد
impact strength
استحکام ضربهای
impact test
ازمایش ضربه
impact test
ازمون برخورد
impact transducer
مبدل فرایندهای ضربهای
surface of impact
سطح اصابت
non impact printer
چاپگر
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
line of impact
خط اصابت گلوله
point of impact
نقطه اصابت
non impact printer
که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
point of impact
محل اصابت گلوله
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
impact registration
ثبت مرکز اصابت
impact point
محل اصابت گلوله
impact point
نقطه اصابت
impact point
نقطه پیاده شدن باچتر
impact parameter
پارامتر برخورد
impact point
نقطه فرود
impact point
نقطه بارریزی
impact point
نقطه ترکش گلوله
impact pressure
فشار اصابت
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
impact printer
چاپگر برخوردی
impact printer
چاپگرتماسی
impact printer
چاپگر ضربهای
impact parameter
پارامتر ضرب شونده
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
bending impact test
ازمایش ضربه خمشی
bomb impact plot
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
izod impact strength
استحکام ضربه ایزوتوپ
tensile impact test
ازمایش کشش ضربهای
notched bar impact test
ازمایش میله فاق دار
to this effect
باین معنی
effect and cause
معلول و علت
with effect from
از تاریخ ...
after-effect
اثر ثانوی
after-effect
تاثیر بعدی
take effect
<idiom>
قانونی درست شدن
to come into effect
قابل اجراشدن
effect
معلول
to this effect
ازاین قرار
to the effect that
مبنی براینکه
to the effect that
دایربراینکه
to take effect
قابل اجراشدن
to take effect
مجری شدن
to come into effect
مجری شدن
to the
[that]
effect
<adv.>
با مفهوم
[معنی]
کلی
to take effect
قانونی درست شدن
come to effect
قابل اجرا شدن
to go into effect
قانونی درست شدن
to take effect
قانون شدن
to go into effect
قانون شدن
to take effect
کاربرد پذیر شدن
to go into effect
کاربرد پذیر شدن
effect
انجام دادن
effect
اجرا کردن
cause and effect
علت و معلول
effect
عملی کردن معلول
effect
تاثیر
effect
اجرا
to take effect
قابل اجرا شدن
effect
اثر
effect
معنی
by-effect
اثر فرعی
effect
نتیجه
by-effect
نتیجه جانبی
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
to say something to the effect that ...
ابراز کردن خود دایربراینکه ...
What effect do you think the changes will have on you?
فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
effect
مفهوم نیت
to go into effect
قابل اجرا شدن
effect
مفید
by-effect
اثر جانبی
effect
کارموثر اجراکردن
carry into effect
تکمیل کردن
subsittution effect
اثر جانشینی
steric effect
اثر فضایی
photovoltaic effect
اثر نور- ولتی
substitution effect
اثر جانشینی
secondary effect
نتیجه جانبی
spillover effect
نتیجه جانبی
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
surface effect
اثر سطح
skin effect
اثر پوست
skin effect
اثر سطحی
redistribution effect
اثر توزیع مجدد
reactive effect
عکس العمل
ratchet effect
اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
ratchet effect
اثر برگشت ناپذیر
price effect
اثر قیمت
practice effect
اثر تمرین
piston effect
اثر سنبهای
pincushion effect
اعوجاج بالشتکی
pinch effect
اثر فشرده سازی
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
pigou effect
اثر پیگو
photoelectric effect
اثر فوتوالکتریک
peltier effect
اثر پلتیه
peltier effect
پدیده پلتیه
restrictive effect
اثر انقباضی
restrictive effect
اثر کاهشی
retarding effect
اثر تاخیری
size effect
تاثیر اندازه
significant effect
اثر معنی دار
significant effect
اثر مهم
shot effect
اثر ساچمهای
shoaling effect
اثرات کم عمق
shielding effect
اثر حفافتی
volta effect
پدیده ولتا
seebeck effect
اثر زبک
screening effect
اثر پوششی
schottky effect
پدیده شوتکی
schottky effect
اثر شوتکی
ripple through effect
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
ripple though effect
اثر بازدارنده
seebeck effect
پدیده زبک
unfavorable effect
اثر نامساعد
turning effect
اثر گردش
tunnel effect
پدیده تونلی
tunnel effect
اثر تونلی
torque effect
اثر ترک
put into effect
عملی کردن
put into effect
واقعی کردن
to give effect to
اجراکردن
to give effect to
عملی کردن
carry into effect
انجام دادن
volta effect
اثر ولتا
put into effect
صورت گرفتن
put into effect
به انجام رساندن
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
special effect
جلوههایویژه
sound effect
جلوههایصوتی
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
zener effect
اثر زنری
zener effect
اثر زنر
zeigarnik effect
پدیده زایگارنیک
zeeman effect
اثر زیمان
zeeman effect
اثر زیمن
wealth effect
"اثر پیگو "
put into effect
اجرا کردن
put into effect
انجام دادن
carry into effect
اجرا کردن
carry into effect
واقعیت دادن
put into effect
جامه عمل پوشاندن
carry into effect
جامه عمل پوشاندن
put into effect
تحقق بخشیدن
carry into effect
تحقق بخشیدن
put into effect
به اجرا در آوردن
carry into effect
به اجرا در آوردن
wealth effect
اثر ثروت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com