English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
English Persian
imperfect market بازار ناقص
Other Matches
imperfect ناقص
imperfect معیب
imperfect از بین رفتنی
imperfect ناکامل
imperfect ناتمام
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
imperfect gas گاز غیر کامل
imperfect oligopoly انحصار چند جانبه ناقص
imperfect competition رقابت ناقص
imperfect structural ساختمان ناتمام
evils of imperfect competition مضار رقابت ناقص
market درمعرض فروش قرار دادن
market به بازار عرضه کردن
market بازار فروش [اقتصاد]
down-market رجوع شود به downscale
market value قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market value ارزش
market value در بازار قیمت بازار
market value ارزش بازاری
market value قیمت بازار
market در بازار دادوستد کردن
market فروختن
in the market for <idiom> خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market بازار
market محل داد وستد
market مرکزتجارت
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market share سهم بازار
market structure ساخت بازار
market structure بنیان بازار
market system نظام بازار
market trust بازار انحصاری
oil market بازار نفت
narrow market بازار محدود
market functions وفائف بازار
market imperfection نقص بازار
market imperfection ناقص بودن بازار
market trends روندهای بازار
market information اطلاعات و دادههای بازار
market segmentation تجزیه بازار
market segmentation تقسیم بازار
market risk خطر بازار
market penetration نفوذ به بازار
market overt بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market oriented در جهت بازار
market oriented بازاری
market opportunity فرصت بازار
market mechanism مکانیسم بازار
market overt بازار اشکار
market mechanism طرز کار بازار
market leader دارای رهبریت بازار
market leader پیشرو بازار
market leader پیشقدم در بازار
market prices قیمتهای بازار
market prices قیمتهای تعیین شده در بازار
market review بررسی بازار
market survey بررسی بازار
market price قیمت بازار
to place on the market به بازار عرضه کردن
to put on the market به بازار عرضه کردن
carpet market بازار فرش
flea market <idiom> بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
To depress the market . بازار را کساد کردن
On the free market . دربازار آزاد
to put on the market درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market فروختن
financial market بازار مالی
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
off-market purchases خرید در بیرون از بورس
to place on the market فروختن
market gardening شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
market gardener باغکار سبزیکار
spot market بازار نقدی
soft market بازار با تقاضای خوب
sharing the market تقسیم بازار
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
security market بازار اوراق بهادار
securities market بازار اوراق بهادار
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
price market وضع کردن قیمت در انحصار
perfect market بازار کامل
spot market بازار معاملات نقدی
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
the market is dull بازار راکد است
market garden مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
labour market متقاضیکار
cattle market محلفروشاحشام
widening of market گسترش بازار
wage market بازار دستمزد
to rig the market با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
to make a market of معامله کردن
the market is dull بازار کساداست
organized market بازار سازمان یافته
credit market بازار اعتباری
bullish market بازار احتکاری
bullion market بازار شمش
bull the market بازار را گرم کردن
break into the market در بازار رسوخ کردن
bearish market بازار رو به افول
black market دربازارسیاه معامله کردن
black market بازار سیاه
stock market بورس کالاهای مختلف
bullish market بازار رو به رونق
buyer's market بازار خرید
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market قبضه نمودن بازار
commodity market بازار کالای مصرفی
commodity market بازار مواد اولیه
commodity market بازار کالا
Common Market بازار مشترک
buyers market بازار خرید
buyer's market بازار مناسب برای خریدار
buyer's market بازاری که درکنترل خریدارست
stock market بورس سهام وارز
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
free market بازار ازاد
open market بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market بازار باز
open market بازار ازاد
market places بازار
Common Market بلژیک
Common Market فرانسه لوکزامبورگ و هلند
flea market سمساری
money market بازار پول
market research بررسی بازار
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research بازارپژوهی
market research تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy اقتصاد بازار
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market place بازار
market freedom ازادی بازار
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
labor market بازار کار
idols of the market اوهام ناشی از سخن وامیزش
home market بازار داخل کشور
home market بازار داخلی
gold market بازار طلا
futures market بازار خرید و فروش سلف
loan market بازار وام
market appraisal سنجش بازار
market channels مجاری توزیع
market demand تقاضای بازار
market forces عوامل موثردر بازار
market freedom ازادی تجاری
market forces نیروهای بازار
market failure شکست بازار نارسائی بازار
market failure ناتوانی بازار
market equilibrium تعادل بازار
seller's market بازار فروشنده
foreign market بازار خارج
fair market بازار مکاره
dead market بازار کم فروش
exchange market بازار اسعار
exchange market بازار داد و ستد
easty market بازاراست تا
dead market بازار کساد
capital market بازار سرمایه
domestic market بازار داخلی
falling market بازار رو به زوال
fair market هفته بازار
open market price قیمت بازار ازاد
open market operations عملیات بازار ازاد
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market grades and grading طبقه بندی بازار
open market rate نرخ بازار ازاد
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
market demand schedule صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
mass market product محصول پر فروش
aggregate market supply عرضه کل بازار
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
free market system نظام بازار ازاد
black market operations عملیات بازار سیاه
aggregate market demand تقاضای کل بازار
market directed economy اقتصاد مبتنی بر بازار
market rate of interest نرخ بهره بازار
free market economy اقتصاد بازار ازاد
dual labor market بازار کار دوگانه
the islamic inspector of the market محتسب
market clearing price قیمت تعادل در بازار
foreign exchange market بازار ارز
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
developed market economy countries کشورهای مرفه
He eats bread at the ruling market price. <proverb> نان را به نرخ روز مى خورد .
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com