Dictiornary-Farsi | in progress of completion | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 60 (5 milliseconds)

English	Persian
in progress of completion	در دست تکمیل


Other Matches

completion	اتمام
completion	تکمیل
completion	اجرا
completion	نقط ه تکامل چیزی
completion	انجام
completion of contract	امضای قرارداد
completion of a contract	انجام یک قرارداد
completion date	تاریخ انجام کار
completion date	تاریخ تکمیل
completion code	رمز اتمام
completion of a contract	انجام دادن قرارداد
completion test	ازمون تکمیلی
sentence completion test	ازمون تکمیل جمله
picture completion test	ازمون تکمیل تصویر
pass completion average	میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
number completion test	ازمون تکمیل اعداد
frank drawing completion test	ازمون تکمیل نقاشی فرانک
healy picture completion test	ازمون تکمیل تصاویر هیلی
progress	پیشرفت
It is in progress. It is under way.	دردست اقدام است
progress	پیشروی
progress	بهبود
progress	پیشرفت
progress	پیشرفت پیشروی
progress	حرکت
progress	ترقی جریان
progress	گردش
progress	سفر
progress	ترقی
progress	پیشرفت کار
progress	پیشرفت کردن
royal progress	مسافرت شاهانه
technical progress	پیشرفت فنی
to continue one's progress	پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
progress of negotiations	پیشرفت مذاکرات
to make progress	پیشرفت کردن
to make progress	پیش رفتن
reaction progress	پیشرفت واکنش
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
pilgrim progress	سیاحت مسیخی
progress chaser	نافر پیشرفت
progress chaser	کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
economic progress	ترقی اقتصادی
progress payments	پرداختهای پیشرفت کار
economic progress	پیشرفت اقتصادی
progress payments	پرداختهای موقت یا علی الحساب
progress payments	پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments	پرداخت تدریجی
progress report	گزارش پیشرفت کار
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
heavy fighting is in progress	جنگ سختی جریان
heavy fighting is in progress	دارد
Making fast progress.	سریع ترقی کردن
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
construction work in progress	هزینه ساختمانهای نا تمام
labor augmenting tednological progress	پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress .	ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است

in progress of completion

در دست تکمیل