English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (11 milliseconds)
English Persian
in-flight communications ارتباطاتداخلپرواز
Search result with all words
communications ارتباطات
communications ارتباط و مخابرات
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
agency of communications منبع ارتباط
agency of communications شعبه ارتباطات
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
communications channel کانال مخابراتی
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
communications controller کنترل کننده ارتباطات
communications link پیوند مخابراتی
communications processor پردازنده مخابراتی
communications processor پردازشگرارتباطات
communications program برنامه ارتباطات
communications protocol پروتکل مخابراتی
communications protocol پروتکل ارتباطات
communications satellite ماهواره ارتباطاتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
communications software نرم افزار مخابراتی
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
communications system سیستم مخابراتی
communications terminal ترمینالهای ارتباطی
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
digital communications ارتباطات دیجیتالی
electrical communications ارتباطات الکترونیکی
hierarchical communications system روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
hierarchical communications system لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
hierarchical communications system با نمایش دایرکتوری اصلی
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
line of communications خطوط مواصلات
line of communications خطوط ارتباطی زمین
low speed communications ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
official communications ابلاغیه رسمی
official communications مکاتبات اداری
optical communications ارتباطات نوری
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
satellite communications مخابره ماهوارهای
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
syncheronous communications مخابره همزمان
voice communications ارتباطات صوتی
industrial communications ارتباطاتصنعتی
maritime communications ارتباطاتدریایی
personal communications ارتباطاتشخصی
road communications ارتباطجادهای
Other Matches
flight پرواز
flight پرش
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
flight مانع
to take flight گریختن
to take flight فرار
to take flight کردن
to take ones flight پریدن
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
flight مسیر پرواز
flight مانع در دو
flight مهاجرت
flight عزیمت گریز
flight پرواز کردن
flight فرارکردن کوچ کردن
flight یک رشته پلکان سلسله
in the first flight جلو
flight هواپیما
flight رسد هوایی
flight گریز
in-flight حین پرواز
flight پله ممتد
in the first flight دارای مقام نخست سردسته
Is there a flight to Edinburgh? پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
single flight پرواز رفت
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
flight recorder جعبهسیاههواپیما
path of flight مسیر پرواز
path of flight مسیر هواپیما
post flight بعد از پرواز
post flight بعد از خاتمه پرواز هواپیما
to connect with a flight به پرواز [دیگری] وصل شدن
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
Is it a direct flight? آیا پرواز مستقیم است؟
What's the flight number? شماره پرواز چیست؟
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
flight engineer مهندس پرواز
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
return flight پرواز برگشت
instrument flight پرواز کور
instrument flight پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
flight of stairs غرینزپله
top flight بالاترین موفقیت
top flight علو
top flight اعلی ترین مرتبه
visual flight پرواز بصری
visual flight پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
flight instruments ابزارپرواز
in-flight refuelling بنزینزندرحینپرواز
flight attendant مهماندارهواپیما
reconnaissance flight پروازاکتشافی یا شناسایی
to put to flight گریزاندن
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
space flight پرواز فضایی
time of flight زمان پرواز گلوله
time of flight زمان پرواز هواپیما
to put to flight فراری کردن
flight bag کیفدوشی
flight deck عرشه ناو هواپیمابر
flight attitude وضعیت پروازی
flight clearance اجازه پرواز
flight clearance تعیین امنیت پرواز
flight computer کامپیوتر پرواز
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control کنترل پرواز
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
flight from reality واقع گریزی
flight gear لباس پرواز
flight into sickness پناه بردن به بیماری
flight leader فرمانده پرواز
flight level سقف پرواز
flight arrow تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight deck پل پرواز
flight deck عرشه پرواز
flight decks عرشه ناو هواپیمابر
flight decks پل پرواز
flight decks عرشه پرواز
flight lieutenant سروان هوایی
flight lieutenants سروان هوایی
administrative flight پرواز اداری
administrative flight هواپیمای اداری
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
capital flight فرار سرمایه
check flight پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
flight level سطح ارتفاع پرواز
flight level سطح پرواز
he was put to flight مجبوربفرار گردید
flight plan طرح یا نقشه پروازهواپیماها
flight shot تیرپرتاب
flight platform سکوی پرواز
flight ration جیره پرواز
flight ration جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی
flight simulator شبیه ساز پرواز
flight sister افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
flight square خانه فرار شطرنج
flight surgeon افسر پزشک نیروی هوایی
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
flight visibility قابلیت دید پرواز
free flight پرواز ازاد
free flight موشک ازاد
he was put to flight ناگزیر شد که بگریزد
flight pay فوق العاده پرواز
flight path مسیر پرواز
flight navigator هدایتگر پرواز
flight manual دستورالعمل پرواز
flight manifest بارنامه پرواز یا لیست مسافرین هواپیما
flight manifest بارنامه هواپیما
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
flight log دفتر وقایع پرواز
flight of capital فرار سرمایه
flight line خط پرواز
flight operations عملیات پرواز
flight of ideas پرش فکر
flight of colors پرش رنگها
flight of capital مهاجرت سرمایه
in-flight refuelling probe لولهبنزینرندرحینپرواز
to miss a flight [plane] پرواز [خود] را از دست دادن
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
flight information board تابلواطلاعاتپرواز
helicopter flight deck عرشهپروازهلیکوپتر
auxiliary flight surfaces سطوح پرواز کمکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com